نتایج جستجو برای عبارت :

که بشوره ببره خستگی هاتو :)

خیره که به چشات میشم انگار از عمر پاییز میلیون ها سال گذشته، ریشه دوونده، عمق گرفته...برگ ریزون چشات یه حالیه، دلم میخواد بشینم رو به این برگ ریزون خیره شم، یه لیوان چای بخورم بعد بگی میشه دوتا قطره هم بریزی تو چشام فک کنم یه چیزی رفته ، بشوره، ببره... منم غرق شم تو هم دو قطره، بشوره، ببره...
 
خواهان پیشنهادهاتون برای شستن غم بزرگ نتیجه کنکور ارشد که فردا اعلام میشه هستم
یه چی بگید موقتی بشوره ببره تا المپیادم رو بدم بعدش ببینم چیکار کنم با این ننگ بزرگ:/
پ.ن۱:البته ممکنه فردا شب بیام پست تقدیر و تشکر و شادمانی بذارم اما احتمالش حسم میگه کمه متاسفانه
اما عجالتا همین جا از همه‌ی کسانی که پیگیر بودن، همه کسانی که تذکر دادن بشین درست رو بخون و همه کسانی که دعا کردن تشکر و بینهایت سپاس گزارم
الان اونجایی تو زندگیم ایستادم که کلی اتفاقا افتاد کلی استرس و غم و گریه دیدم. کلی زندگی باهام هیچ جوره راه نیومد... حالا دیگه انتظار دارم از اینجا به بعد یه مدت اتفاقای خوب بیفته که بشوره ببره. 
باش باهام. باش باهام که بدونم هنوزم هوامو داری...
چشمام بالاخره همراه با اسمون بارونی رشت بارید...
خیلی وقت بود توی گلوم یه بغض سنگین گیر کرده بود 
نمی ترکید و هی بزرگتر میشد و به قلبم فشار میاورد ...
ترکید...بالاخره ترکید...
دوست ندارم اشکم بند بیاد...
دوست دارم همین طور ادامه پیدا کنه تا همه چی رو بشوره ببره.
...
+وقتی دلم میگیره صدای گیتارم خیلی دلنواز میشه برام...
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.






param name="AutoStart" value="False">
بعد از چهل و پنج دقیقه دوییدن،اگه گفتین چی میچسبه؟!
بعلههههه! یک دوش آب سرد که قشششنگ خستگیو بشوره ببره!
خنده!
+من هروقت بخوام خودمو تنبیه کنم،هر 30ثانیه یه بار،آب جوش باز میکنم،بعد 30ثانیه بعدی آب سرده سرد!
کم کم اثرش داره روم از بین میره!پیشنهادی؟!چیزی ندارین برا تنبیه خودمون؟خنده!
سلام دوستان بیانی حالتون چطوره؟
خب اول از همه بگم که اومدم پرحرفی کنم بعد مدت ها:) و این پست محتوای خاصی نداره و تنها شاید یه لبخندی رو به لب هاتون بیاره، آخه پست قبل یکم محتوای غم داخلش بود و شاید اینجوری بشوره ببره:)
ادامه مطلب
مهمون اومد 
پسرخاله ی بابا و همسرش که از بچگی دوستشون داشتم 
مهربون 
دوست داشتنی 
از نظر مادی پایین هستند 
هیشکی نبود جز من 
همون موقعی که پست قبل رو نوشتم 
الان رفتن 
تا دم در خروجی رفتم به بدرقه 
برام مهم نیست که میگه تو خونه نشسته بودیم و تنها بودیم گفتیم بریم خونه ی کسی 
چون داشت گله می کرد که شما نمیاید 
به گمونم از بابای من بزرگتر باشه 
مادر پدر خواهرها و برادر ۵ دقیقه آخر اومدن 
مادر اول می پرسه پذیرایی شدن؟ پس چرا پیش دستی جلوشون نیست
امشب ازون شباست
که دل آدم خیلی میگیره و راهی نداره وا بشه :|
کاش دل گرفتگی هم نماز آیات داشت! 
و این نماز واجب بود بر عزیزان و اطرافیانت در واقع هر کسی که تورو میشناسه و از نزدیک دیدتت  :)
نماز رو  بخونه و تو هر رکوع ش بهت یادآوری کنه که خدایی هست و ما هستیم در کنارت  پس دل گرفتن معنایی نداره 
نماز رو با سوره قدر به جای بیاره تا این گرفتگی دلتو بشوره و ببره 
البته نماز بهونه ست اصل ماجرا یه چیز دیگه ست...
اینکه یه کسی به یادت باشه و برای حال دلت دع
امشب ازون شباست
که دل آدم خیلی میگیره و راهی نداره وا بشه :|
کاش دل گرفتگی هم نماز آیات داشت! 
و این نماز واجب بود بر عزیزان و اطرافیانت در واقع هر کسی که تورو میشناسه و از نزدیک دیدتت  :)
نماز رو  بخونه و تو هر رکوع ش بهت یادآوری کنه که خدایی هست و ما هستیم در کنارت  پس دل گرفتن معنایی نداره 
نماز رو با سوره قدر به جای بیاره تا این گرفتگی دلتو بشوره و ببره 
البته نماز بهونه ست اصل ماجرا یه چیز دیگه ست...
اینکه یه کسی به یادت باشه و برای حال دلت دع
چشم هامو می بندم
باز می کنم
 باریکه های نور از بین شاخ و برگ درخت های تپه ی پشتی پارک طالقانی به چشم من می ریزن.
سرمو می چرخونم به سمتی که تو دراز کشیدی
تو چشم هاتو بستی
جمله ای که یادم نیست برای تو گفتمش یا فقط توی دلم زمزمه کردم "کاش دنیا همین جا تموم بشه؛ همین الان."
 
پ.ن:
حکما که وقتی چشم هاتو بسته بودی جایی خیلی دور از من بازشون کرده بودی وگرنه دنیا بعد از اون لحظه نمی تونست وجود داشته باشه اگه تو هم با من بودی وقتی گفتم "کاش دنیا همین جا..."
خیلی تو بهر(بحر؟) معنی آهنگها نمیرم. بجز یه استثنائاتی...
اینو توی یه وب شنیده بودم چند وقت پیش یادم هم نیس کجا. نمیدونمم چی میگه ولی بهر حال حسش خوب بود اون شب..
بشوره ببره...
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">

حواسم پرت سوتیم شد یادم رفت بگماستاد موسیقیم گفت هوشت خیلی خوفه ^_^
جلسه قبل بهم سه تا کتاب گفت بخرم که دوتا شو گیر آوردم و یکیش رو نداشتن
امروز وقتی رفتم اون دو تا رو باهم باز کرد و از هردوش بهم مشق داد
گفت به بقیه فقط یه دونه رو درس میدم ولی چون تو زود یاد میگیری خوبم تمرین میکنی این کتاب سنگینه رو هم درست میدم :)
یکم پز بدیم سوتی مونو بشوره ببره بفهمین اونقدرام خنگولک نیستم
ولی جدی یه سوال
چرا من هرجا کلاس ملاس میرم کلی تعریف میکنن و میگن خوبی
ا
از باشگاه باهام تماس گرفتن که کلاس رقصمون کنسل شده:|یعنی به شخصه قصد کنسل کردن زندگی مدیر باشگاه رو داشتم!اخه لامصب انرژی منفی های منو عمت میخواد بشوره ببره؟!
اصلا یه گربه سیاه شومی در درون من وجود داره که وقتی پامو تو هر باشگاهی میذارم یا منحل میشه یا کلاسش کنسل میشه!این الان سومین باره!
مربیم بعدش زنگ زد و گفت رفته یه باشگاه دیگه و اگه میخوام برم بهش اطلاع بدم.اتفاقا روز و ساعت جدید این باشگاه بهم بیشتر میخوره !!!(خوش شانس کی بودی تو ؟!)
خدا رحم
* دیدم همیشه هر پستی که میذارم یک غم و اندوه و گلایه‌ای توش هس، شرمم اومد که الان که حالم خوبه پست نذارم؛)
* همین دیگه.. حالم خوبه:))
* به یکی از چیزای کوچیکی که خیلی وقت بود میخواستم رسیدم. حالم خیلی خوب شد چون با تمام کوچیکیش،
انقد حسو حال خوب داشت که تونست همه‌ی حال بدی رو که طی 8 ساعت گذشته گریبان‌گیرم شده بود و هیچجوره دست از سرم برنمیداشت رو بشوره ببره:))
* البته که قسمتیش رو مدیون داداشمم که استارتشو برام زد و بعد ازون همونی که این کار کوچیک ا
متن آهنگ اخماتو وا کن بهنام بانی
نه نمیشه از تو دست کشید و بدون تو نفس کشید و نمیشه بی تو زندگی کردمگه کسی هست با عشقشم بتونه بد شه از این همه علاقه رد شه نمیشه آخه بچگی کردمگه دسته توئه دیوونه دیگه اخماتو واکن منو عشقم صدا کن توی چشمام نگاه کندیوونه دیگه دارم هواتو دلم آرومه با تو نبینم گریه هاتودیوونه دیگه اخماتو واکن منو عشقم صدا کن دیوونه دیگه دارم هواتو دلم آرومه با تو نبینم گریه هاتو فقط یادت نره شدی عشق کسی که از همه عاشق ترهاینو یادت ن
از وقتی تصمیم گرفتم توی زندگیم تغییر ایجاد کنم تصمیم گرفتم هیچ غم و غصه ای رو توی زندگیم راه ندم.یکی از کارهایی که کردم این بود که رو آوردم به آهنگ هایی در سبک اینایی که سندی میخونه (خودمو تو گل میپلکونوم :)) ) و آهنگ های خارجی که اصلا نمیفهمم چی داره میخونه -_- (فکر کن منی که فقط شاهین گوش میدادم یهو برم سمت سندی :/ )
یه روز توی اینستا میچرخیدم آهنگ گلی آرش و مسیح رو دیدم.خوشم اومد دانلود کردم چند بار گوش دادم دیدم دارم حس میکنم یکی ولم کرده و یا دنبا
امروز بهم زنگ زدی گفتی که چه روزی مرخص میشین و تموم میشه. و من خوشحال ترین و عاشق ترین دختر روی زمین بودم و کمی مونده بود تا بال در بیارم و تو اسمون ها پرواز کنم. بهم گفتی بلیت هاتو چه ساعتی بگیرم. و من بعد قطع شدن تلفن زودد پریدم که سایتو چک کنم.حالا بلیت هاتو گرفتم و منتظرم فردا زنگ بزنی که بهت بگم. خیلی خوشحالم از اینکه زودتر از اون روزی که انتظار داشتم مرخص میشین. گفتی از در پادگان با لباس خدمت خارج میشین، اینجوری میتونی برام عکس بگیری و بفرست
دیشب خیلی عصبی بودم. خیلی زیاد. همش احساس میکردم میخوام پریود بشم. ولی تقویم میگفت زوده. دیر خوابیدم و صبح پا شدم دوباره درس بخونم. وااااای که چقدر از شب امتحانی خوندن متنفرم. بعدش هم که سلام بر پریود.
رفتم امتحان دادم و اومدم. نمیدونم دلیلش یا وسواسه، یا بلد نبودن زیاد، یا بلد بودن! امتحانای این ترم رو خیلی مینویسم. دوشنبه استاد بهم گفت بسه دیگه همه رو نوشتی! امروزم برگه رو که دادم استاد یه لبخند عجیبی زد، نمیدونم نشونه خوبیه یا نه.
 
یه انیمه
تاثیرگزارترین بلاگر زندگیم: عالی 
محجوب ترین بلاگر زندگیم: رامین
خرترین بلاگر زندگیم: محسن
یه وبلاگ مفید: حدیث
یه وبلاگ خوب: هشت حرفی سابق
یه وبلاگ حرفه ای: پیمان
به رونق وبلاگ نویسی کمک کنیم. اگه دوسداشتین، یه لیست این مدلی بنویسید. ما پایین پست لینکتون میکنیم. 
پ.ن: به دلایلی لینک محسن رو نذاشتم. 
از وبلاگایی که به شدت قبل فعال نیستن ولی همچنان عزیزن: ویتا
++وبلاگای کمتر دیده شده رو بیشتر حمایت کنیم.
آهای اون دختر و پسری (یا زن و شوهری) که میاید تو قسمت عمومی مترو یه جوری دستاتون رو میگیرید دور همدیگه...نمیگید شاید ما اول صبحی در حالی که داریم به پوچی زندگی و تکراری بودنش فک میکنیم شاید یهو دلمون بخواد این حالات رو تجربه کنیم :(
یا دختر خانوم محترم اون چجور نگاهیه به اون آقا پسر میکنی؟! خیلی جلو خودمو گرفتم نیومدم پسره رو بزنم کنار و بگم که خانوم محترم اگه میشه یکمم به من اونطوری نگاه کن بلکم کمی از تلخی زندگی رو برام بشوره ببره !
-----------------------
فیلم خشکسالی و دروغ رو دیدم....
حالم رو بد کرد...یه بخشیش چون فیلم خوش ساختی نبود....یه بخشیش چون اون روی روابط ادما رو نشون میداد...وقتی اینقدر به هم نزدیک میشن که شروع میکنن به کنترل کردن هم و اصرار که بگو منو دوست داری و اصرار که من بهت شک دارم و نکنه منو نمیبینی و نکنه کهنه شدم و اهههههههه........ازون التماس و بی قراری های کابوس وار زنه و سرگردونی نقش مرد مقابلش...
بعد رفتم خندوانه ببینم که بشوره ببره....
از بازیگره پرسید چی کار کردی که بعد از ۲۰ سال ا
امروز نیاز خیلی خیلی شدید به برگردودن انرژی خودم داشتم! تصمیم گرفت برم باشگاه! مطمئن نبودم که بین این سرشلوغی ها بتونم ادامه بدم اما ریسکش رو پذیرفتم و رفتم برای یه ماه اسپورت گیم ثبت نام کردم! نیاز داشتم جایی باشم که هیچ کسی نشناسه من رو و جوابگوی هیچ سوالی نباشم! فقط و فقط برقصم و لذت ببرم!
به خاطر همین دور باشگاه کوچه مون رو خط کشیدم و برای اولین بار پام رو گذاشتم تو باشگاهی که پنج دقیقه با خونه فاصله داشت!
این هم بگم که پس لرزه های آنفلوانزا
زندگی کسالت بار شده - همونطور که در پست  یاران دبیرستانی عرض کرده بودم - از همین رو گفتم یه تحولی توی زندگیم ایجاد کنم و تصمیم گرفتم friends رو شروع کنم بلکه بشوره و ببره این روزا رو. به قول پوریا sitcom باید جزئی از زندگیت باشه نباید از زندگیت حذفش کنی...friends یا بهترین سریال زندگیته یا یکی از بهترین ها هست به طوری که میشه گفت بی همگان به سر شود بدون فرندز نمیشود! ولی خب دلیل اصلی برای دیدن فرندز اینه که تازگی سر هرچیزی استرس میگیرم و این نمیزاره مث آد
حالتی که قراره به جسممون آرامش بده
خستگی های روز رو بشوره  ببره
 
"خواب"
 
 
حالتی برای رفع دلتنگی
دیدنِ لحظه هایی که مطابق با واقع نیست اما کاش بود
 
جدیدا اما داره مثل شکنجه میشه
می خوابی و تصورت اینه که یکی از دوحالت بالا رخ میده
تصویرهایی رو می بینی که می خوای هیچوقت اتفاق نیفتن..
 
رفتی و یه نامه گذاشتی اما نه میتونم بخونمش نه هرچی می گردم پیدات می کنم
می پرم از خواب
.
سال ها گذشته..میبینمت که موهات سفید شده و تنهایی
می پرم از خواب
.
تلفن زنگ م
امشب ازون شباست
که دل آدم خیلی میگیره و راهی نداره وا بشه :|
کاش دل گرفتگی هم نماز آیات داشت! 
و این نماز واجب بود بر عزیزان و اطرافیانت در واقع هر کسی که تورو میشناسه و از نزدیک دیدتت  :)
نماز رو  بخونه و تو هر رکوع ش بهت یادآوری کنه که خدایی هست و ما هستیم در کنارت  پس دل گرفتن معنایی نداره 
نماز رو با سوره قدر به جای بیاره تا این گرفتگی دلتو بشوره و ببره 
البته نماز بهونه ست اصل ماجرا یه چیز دیگه ست...
اینکه یه کسی به یادت باشه و برای حال دلت دع
امشب ازون شباست
که دل آدم خیلی میگیره و راهی نداره وا بشه :|
کاش دل گرفتگی هم نماز آیات داشت! 
و این نماز واجب بود بر عزیزان و اطرافیانت در واقع هر کسی که تورو میشناسه و از نزدیک دیدتت  :)
نماز رو  بخونه و تو هر رکوع ش بهت یادآوری کنه که خدایی هست و ما هستیم در کنارت  پس دل گرفتن معنایی نداره 
نماز رو با سوره قدر به جای بیاره تا این گرفتگی دلتو بشوره و ببره 
البته نماز بهونه ست اصل ماجرا یه چیز دیگه ست...
اینکه یه کسی به یادت باشه و برای حال دلت دع
امـروز بعد از کلی کار دیشب یه خواب دلچسب و امروز یه نماز اول وقت پشتش بود :)) ! وقتی نماز اول وقت میخونم قطعا خودم رو بیشتر دوست میدارم:)) یه اعتماد به نفس خاصی پشتشه ! برای سلامتی مـردم دنیا دعا کردم فقط امیدوارم خدا حرفای منو شنیده باشه ...
فردا عیده واقعیتش هیجان هرسال رو ندارم ولی اینکه سفره عید رو بچینم توی بدترین شرایط بازم جزی از واجبات اول ساله از نظر من ! خیلیا گفتن بهم آخه تو چه حوصله ای داری ، عزیزم میخوام بهت بگم من کسی برام عزیزتــر از پ
انگاری عاشق شدم دوباره
عاشق چشمایی که جادو داره
دل واسه دیدن تو بیقراره
دیوونم میکنی با یه اشراه
آسمون واسمون داره میباره
 
چتر تو عطر تو داره میاره
تو که قراره بیای بیقراره
اونی که تو شدی دارو ندارش
به سرم میزنه بازم هواتو
قدم زدن زیر بارون تنهایی با تو
عزیزه واسه من این خاطره هاتو
میخرم تا ابد ناز نگاه تو
پشت چراغ های سبز خیابون
پیشتم تا ته خستگی هامون
با تو قدم زدن زیر بارون
خیسه دوباره دوتایی موهامون
شیرینه دیدنت همیشه پیشم
کاشکی بمونی ت
انگاری عاشق شدم دوباره
عاشق چشمایی که جادو داره
دل واسه دیدن تو بیقراره
دیوونم میکنی با یه اشراه
آسمون واسمون داره میباره
 
چتر تو عطر تو داره میاره
تو که قراره بیای بیقراره
اونی که تو شدی دارو ندارش
به سرم میزنه بازم هواتو
قدم زدن زیر بارون تنهایی با تو
عزیزه واسه من این خاطره هاتو
میخرم تا ابد ناز نگاه تو
پشت چراغ های سبز خیابون
پیشتم تا ته خستگی هامون
با تو قدم زدن زیر بارون
خیسه دوباره دوتایی موهامون
شیرینه دیدنت همیشه پیشم
کاشکی بمونی ت
باد سرد شدیدی میاد که سوز نداره . یه باد خنکِ زیبا که انگار قراره فردا بارون بیاد . رادیو یه آهنگ گذاشته که همهمه بچه ها نمیذاره بفهمم واقعا صدای داریوشه یا نه ولی زیبا بود ولی زود تموم شد و قطع یه یقین داریوش نبوده. بعد گوینده گفت حالا که الان  همه جا جشن و سروره یه آهنگ شاد میذاریم براتون ...پشت سریم داشت گزارش میداد که یه ساعت رفتم کتابخونه چیزایی که امروز بهمون گفتن رو یه دور خوندم میرم خوابگاه دوباره می خونمشون ، شاید خوب باشه . بیدل رو برمی
چقدر این روزا منتظر شنیدن یه خبر خوب هستم.....دوس دارم یکی تو این بحبوحه، تو این وضعیت غیرقابل تحمل، تو این حال بد بیاد و بهم یه خبر خوب بده!
مهم نیست که اون خبر چی باشه! مهم اینه که بعد مدت ها کمی دلم آروم شه... لااقل میون سیل حوادث بد یچیزی باشه تا خنثی کنه.... کمی از اون تلخی هارو بشوره ببره
واقعا، شدیدا به شنیدن یه خبر خوب نیاز دارم......
دقت کردین چقدر افسردگی و غم و غصه تو جامعمون زیاد شده؟ هر طرف که سرتو میچرخونی یه بدبختی رو میبینی! همه از دم درگی
تکست آهنگ گمم کردی مسعود سعیدی
وقتی با اونکه خوبه بی رحمی قدرشو تا نره نمیفهمیوقتی از اونکه خوبه رد میشی قسمت آدمای بد میشیاونکه با نقشه عاشقت کرده تا یه جایی پی تو میگردهاز یه جا که دوباره تنها شی آرزوته کنار من باشیتک تک لحظه هاتو میگردی تا بفهمی کجا گمم کردیبس که اون لحظه ها نفس گیره فکر دل کندن از سرت میرهتک تک لحظه هاتو میگردی تا بفهمی کجا گمم کردیبس که اون لحظه ها نفس گیره فکر دل کندن از سرت میرهاونکه با نقشه از تو دورم کرد بدترین کارو ب
زندگی میگذرد...
برای ماهم میگذشت،صبحا خواب وشبها تا صبح پای گوشی!!!زندگی ایده عالی داشتم ولی یه چیزایی بدجور توچشم بود...به کارهام نمی رسیدم و وقتی بهم میگفتن کتاب بخون میگفتم وقتی نیست...یه شب تصمیم گرفتم روزها بیدارباشم برای همین مجبورشدم۲۴ساعت نخوابم تا خوابم تنظیم شه...خلاصه چرخید و چرخید تا اینکه همه چی به اولش برگشت...اما بازهم کتاب برام یه چیز بی معنی بود تا اینکه یک فرمایش از رهبرو دیدم
((حتی اگر کتاب رمان و قصه هم باشد خیلی بهتر است از تم
از سر صب که پاشدم دارم فقط آرایش میکنم
یعنی بی اغراق از ساعت دوازده تا به الان
یه کم آرایش میکنم
یه کم سلفی میندازم
یه کم میرقصم
و یه کم به زیباییام در آینه نگاه میکنم و میگم
فتبارک الله احسن الخالقین
اولش ضد آفتاب رنگیمو زدم. بعد که اومدم اتاقم گفتم خط چشم بکشم. بعد وسوسه شدم که رژ لب پلنگی بزنم با خط لب ببینم لبام گنده باشه چطور میشه. دیدم یه کم رژ گونه چاشنی کار کنم بد نیس. بعدش گفتم خب ریمل چه گناهی کرده مگه
اینجا بود که جای خالی سایه احساس شد.
لپ‌تاپ رو به زور از دستم گرفت که باهاش بازی کنه. تازه روشنش کرده بودم و روی دسکتاپ بود. چند ثانیه متفکرانه نگاه کرد...+ لادن اینجا کجاست؟- اینجا دانشگاهیه که آرزومه دانشجوش بشم.+ حالا نمیشه همینجا دانشگاه بری؟- دانشگاه اینجا خوب نیست.+ نمیشه نری؟- چرا نرم؟ :)+ خب من دلم برات تنگ میشه. :(...قبلا قبلنا هم به کرات گفته من عاشق لادنم و حسادت عنودان بدگهر رو هم تحریک کرده! حالا جالبه بدونید که من تنها کسی هستم که باهاش بازی نمیکنم و تازه هر وقت میاد خونه‌
خانه
تک آهنگ
آلبوم کوردستان از آیت احمد نژاد آهنگ حسرت
آلبوم کوردستان از آیت احمد نژاد آهنگ حسرت
دانلود آلبوم جدید کوردستان از آیت احمد نژاد
 
ترانه و آهنگ جدید بسیار زیبا و شنیدنی حسرت از آیت احمد نژاد
 
 download new song from Ayat Ahmad Nejad called Hasrat
ALBUM KURDESTAN
 
 
 
متن آهنگ حسرت از آیت احمد نژاد
آیت احمدنژاد تک آهنگ
134 views بار
۱۳ آبان ۱۳۹۸
4
دانلود آهنگ با کیفیت 128دانلود آهنگ با کیفیت 320دانلود ویدیو با کیفیت 1080 
00:00 / 00:00
آهنگ های بیشتر از آیت احمد نژاد
آی
هرکسی دشمنانی برای خودش دارد.
گوشه ای از لیست دشمنان من عبارتند از:
 
1. اساتید گروه زبان شناسی دانشگاه شهید بهشتی که عبارتند از:
ابوالقاسم اسماعیل پور مطلق ... ابوالقاسم! خودتو و زنتو و بچه هاتو گاییدم ...
نام یدالله منصوری ... یدی! خودتو و زنتو و بچه هاتو گاییدم ...
نگار داوری اردکانی ... ضعیفه! خودتو و شوهرتو و بچه هاتو گاییدم ...
مهین ناز میر دهقان ... ضعیفه! خودتو و شوهرتو و بچه هاتو گاییدم ...
زینب محمد ابراهیمی جهرمی ... ضعیفه! خودتو و شوهرتو و بچه هات
خانه
تک آهنگ
آلبوم کوردستان از آیت احمد نژاد آهنگ حسرت
آلبوم کوردستان از آیت احمد نژاد آهنگ حسرت
دانلود آلبوم جدید کوردستان از آیت احمد نژاد
 
ترانه و آهنگ جدید بسیار زیبا و شنیدنی حسرت از آیت احمد نژاد
 
 download new song from Ayat Ahmad Nejad called Hasrat
ALBUM KURDESTAN
 
 
 
متن آهنگ حسرت از آیت احمد نژاد
آیت احمدنژاد تک آهنگ
38 views بار
۱۳ آبان ۱۳۹۸
4
دانلود آهنگ با کیفیت 128دانلود آهنگ با کیفیت 320دانلود ویدیو با کیفیت 1080 
00:00 / 00:00
آهنگ های بیشتر از آیت احمد نژاد
آی
فردا آخرین امتحانه 
نمیدونم چرا انقدر امتحانای من دیر تموم میشه همیشه؟ ولی به هرحال فردا که تموم شه خیلیا رو زخمی میکنم :)
برنامه ام اینجوریه که بعد امتحان مستقیییییم بیام خونه چهار پنج ساعت بخوابم، بعدشم که بیدار شدم میشینم فصل دو سریالی که تازه کشفش کردم(پیکی بلایندرز) کامل نگاه میکنم.خلاصه روزی یه فصل  نگاه میکنم و آخر هفته هم که فصل جدید استرنجر ثینگز و انتظاری که به سر میاد... بله شما دارید با کسی صحبت میکنید که نود درصد وقت بیکاریشو سری
اکثر اوقات کپی پیست بقیه ام دنبال اینم کسایی رو که شخصیتشونو حرفاشونو حتی اهنگایی که گوش میدنو و من دوست دارم تو خودم بوجود بیارم اولش خیلی حس خوبی دارم یه حسی مث حس شاخ بودن خاص بودن اما بعد چندساعت میبینم که نمیتونم ادامه بدم و اونی باشم که یکی دیگه هست .میدونی نمیدونم چجوری براتون بگم مثلا من از متن و حالات صابر ابر خوشم میاد وقتی از صابر ابر خوشم بیاد زندگیم واسه دوروز میشه صابر ابر کل روزو تو گوگل سرچ می کنم که چی اهنگی گوش میده چی میپوشه
اکثر اوقات کپی پیست بقیه ام دنبال اینم کسایی رو که شخصیتشونو حرفاشونو حتی اهنگایی که گوش میدنو و من دوست دارم تو خودم بوجود بیارم اولش خیلی حس خوبی دارم یه حسی مث حس شاخ بودن خاص بودن اما بعد چندساعت میبینم که نمیتونم ادامه بدم و اونی باشم که یکی دیگه هست .میدونی نمیدونم چجوری براتون بگم مثلا من از متن و حالات صابر ابر خوشم میاد وقتی از صابر ابر خوشم بیاد زندگیم واسه دوروز میشه صابر ابر کل روزو تو گوگل سرچ می کنم که چی اهنگی گوش میده چی میپوشه
یک روز کلاغ کوچولو روی شاخه‌ی درختی نشسته بود که یک‌دفعه دید کلاغ خال‌خالی ناراحت روی شاخه‌ی یک درخت دیگر نشسته است. کلاغ کوچولو پر زد و رفت پهلویش و پرسید: «چی شده خال‌خالی جون؟ چرا این‌قدر ناراحتی؟» خال‌خالی با ناراحتی سرش را تکان داد و گفت:« آخه دوست خوبم، من یادم رفته به مامانم بگم منو ببره سلمونی کلاغ‌ها و پرهامو مرتب و کوتاه کنه. مامانم چندبار گفت: خال‌خالی، بیا پنجه‌هاتو تمیز کنم، اما من‌که داشتم پروانه‌ها را تماشا می‌کردم، گ
عزیزان من، شما را نصیحت می کنم به داشتن مرزهایی سفت و سخت و قاطعیت برای نگهبانی از مرزهاتون. به هیچ علف هرزی اجازه ندید که بیش از چیزی که لیاقتشو داره بمونه تو زندگی تون.
مرزاتو و خواسته هاتو بهش بگو، اگر درک نکرد دیگه هیچ فضایی از ذهنتو برای اهمیت دادن بهش اختصاص نده. الکیه مگه.
دوباره خواب بعدازظهرم با کابوس زهرمار شد! تصمیم گرفتم یک بار برای همیشه این موضوع رو با خودم حل کنم! ( هرچند که چشمم آب نمی خوره!اما حداقل تلاشم رو میکنم!!!!!
به خودم گفتم دختر سفت و سخت پای اعتقاد و انتخابت بمون ! تامام!
و دوم اینکه بلند شو و به "ش" پیام بده و حرف دلت رو بزن و راحت شو ! تامام!
بهش پیام زدم و گفتم:( دلم داره از نگفتن این میترکه ! من خوندم که اگه اوایل که بچه دار میشی گریه کنی؛ عصبانی شی،دلت بچه رو نخواد طبیعیه! حالت روحی و فیزیولوژی طبیع
۱. Bonding time [سالگرد تاریخی] [مرسی که تو همه بالا پایینای زندگی پیشمی ♥]
۲. فیلم سه بیگانه رو دیدیم [خنده دار و خوب بود .. یکم اب بندی بود ولی تیکه هایی ک ب وضع کشور مینداخ خیلی خوب بود]
۳. امروز خدا یه لطف بزرگ به ما کرد و زبونم از شکرش قاصره .. مرسی که هوای همه بنده هاتو داری خدای مهربونم ♥
با این که امروز حالم بهتر بود اما هیچ جوره دست و دلم به هیچ کاری نمی رفت! من به شدت به انرژی مثبت و منفی اعتقاد دارم و متاسفانه انرژی های منفی این چند روز بیماری توی اتاقم گیر کرده بودن و نا خودآگاه خودم اجازه نمی دادم که بیرون برن!
یه ساعت پیش یه نگاه به خودم و اتاقم انداختم و حالم بهم خورد!چقدر عوض شدم! یه بسم الله گفتم و بلند شدم! تمام دستمال کاغذی ها و کاغذ پاره های کف اتاقم رو جمع کردم ! ملافه مو انداختم تو سبد لباسشویی و پتو هام رو تا کردم گذا
امروز صبح رفتم پیش استاد منو جلو آقای ملکی شست گذاشت هر چی تو دهنش بود بهم گفت :|
هی میگفت من اینقد مقاله اتو تصحیح کردم تاحالا than رو اونجا گذاشتم ؟!! 
بعد از ظهر نشسته بودم دیدم استاد اس ام اس داد گفت ساعت سه بیا اتاقم 
نگو استاد فک کرده بود صبح به اندازه کافی فوش نداده بهم گفته بود برم باز منو بشوره  دوباره یه دورم ساعت سه منو شست پهن کرد... فردا زنگ نزنه بگه بیا فوشت بدم صلوات 
+ یه زمانی زندگی ما هم اینجوری بود ولی الان رابطه مون بر اساس احترام
دانلود آهنگ دانوش نیا بارون
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * نیا بارون * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , دانوش باشید.
 
دانلود آهنگ دانوش به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Danoosh called Naya Baroon With online playback , text and the best quality in mediac
 
متن ترانه دانوش به نام نیا بارون
نرو لج نکن منو پس نزن خواهشاً با دلم بد نشونرو کج نکن راهتو باشه تو خوبی ازم رد نشواصلاً قبوله اونیکه بودهباعثو بانی همه اشک تو چشم
دخترکی دو سیب در دست داشت مادرش گفت : یکی از سیب هاتو به من میدی ؟ 
دخترک یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب !
لبخند روی لبان مادر خشکید !سیمایش داد می زد که چقدر از دخترکش نا امید شدهاما دخترک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت : بیا مامان!این یکی شیرین تره!!!!!!
مادر خشکش زد ...چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود ...! 
هر قدر هم که با تجربه باشید ، قضاوت خود را به تاخیر بیاندازید و بگذارید طرف ، فرصتی برای توضیح داشته باشد .....
_آیا از عملکرد امروزت راضی بودی؟+بله. 
_چرا؟
+چون یاد گرفتم. 
_یاد گرفتی؟ چی یاد گرفتی؟
+سه چیز. یک: اتحاد مکعب. کمی خجالت‌آوره، اما تا قبل از امروز بلد نبودمش. تستاش رو هم زدم، خوب. و دو: پایه‌های آوایی همسان. فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن. خیلی هم جذاب بود. سی تا تست هم ازش زدم، یه دونه غلط_طبق معمول بی‌دقتی_و یه دونه نزده_حاضرم قسم بخورم سوال غلط بود، سه تا از گزینه‌ها جواب می‌دادن_.
_و سومی؟
+آهان، سومی. کم‌اهمیت‌تر از بقیه بود احتمالا. یاد
از گریه خفه بشی ولی نتونی گریه کنی نتونی اشک بریزی.. نتونی داد بزنی کم آوردم..نتونی داد بزنی خسته ام..
اشکاتو گریه هاتو فریاداتو قورت میدی و سرکوب میکنی 
فوبیاهات هی ریشه بدونن تو مغزت 
ریشه تک تک اون درختا گلوتو فشار بده ولی بازم بگی ادامه بده من قوی باش من.
مگه این‌جور نیست که باید تلخی‌هاتو هضم کنی. بعضی غل و زنجیرها رو باز کنی و بعضیا رو بسته. و وقتی که فکر می‌کنی حتی نمیشه بلند شد، خودت رو، رو زمین بکشی. 
می‌دونم که یادم می‌ره که باید همه چیو به دست خودم بهتر کنم. ولی بیا فکر کنیم که این‌طور نمیشه. بیا سعی کنیم امید رو از خودمون دریغ نکنیم. بیا سعی کنیم.
چشم چشم دو ابرویه بینی کوچولولباش شبیه غنچهیه صورت تپّلو
نازه مثل عروسکصورت ماه کودکروی لثه اش می بینیدو مروارید کوچک
وقتی که دندونا روتو دهن نی نی دیدیک فکر خوب و تازهبه ذهن مامان رسید
باید باشه از حالامواظب دندونایادش نباید برهمراقبت از اونا
با اون دو تا دست ریزنی نی ناز و عزیزنمی تونه بشورهکه دندوناشو تمیز
باید مامان یا بابابعد خوردن غذاتمیز کنند خوب خوبدندونای نی نی را 
این روزگارعادت داره به غافلگیر کردن.
ضربه هاش کاری و اثرگذار...
یه وقتایی ضربه میزنه که انتظار نداری و درست اوج خوشیته
اونوقتی که برنامه هاتو چیدی و میخوای پیش بری یهو همه چی میریزه به هم...
آره خلاصه و الان تو ۵۰ درصد همون یهویی ضربه ام و فعلا منتظر که نتیجه چی میشه میدونم که تهش خوبه و خیریت داره برام همونجور که همیشه داشته..❤
دانلود موزیک ویدئو بهنام بانی به نام اخماتو وا کن
دانلود ویدئو با کیفیت 1080p
دانلود ویدئو با کیفیت 720p
دانلود ویدئو با کیفیت 480p
 
مرورگر شما از Player ساپورت نمی کند
دانلود آهنگ با کیفیت اصلی
دانلود آهنگ با کیفیت 128
 متن ترانه بهنام بانی به نام اخماتو وا کن
 
نه نمیشه از تو دست کشید
و بدون تو نفس کشید
و نمیشه بی تو زندگی کرد
مگه کسی هست
با عشقشم بتونه بد شه
از این همه علاقه رد شه
نمیشه آخه بچگی کرد
مگه دسته توئه دیوونه دیگه اخماتو واکن
منو عشقم ص
سلام 
خواستم برات نامه بنویسم 
ولی برخلاف نامه هایی که قبلا برات فرستادم اینبار قضیه فرق داره 
اومدم ازت عذرخواهی کنم و خواهش کنم من رو ببخشی ...ببخش که به حرف هات گوش نکردم و راه خودمو رفتم ... ببخش که بهت توجه نکردم ... ببخش که ناشکری ها کردم ...ببخش که نعمت هامو ندیدم ...ببخش و باور کن ما جز تو کسی رو نداریم 
شاید فکر کنی آدمهای زیادی دور و بر منن ولی نیستن ... من بهت احتیاج دارم 
اومدم شکر کنم نعمت هایی که دادی رو ... بخاطر هر چیزی که هست تو زندگیم و
بابا خان میگه اینها بخاطر ما می‌آیند اشاره میکنه به خان داداش محسن! میگه تا ما هستیم یه کاری کن! تا کار هاتو درست کنید تنها نباشی! من به چه زبانی بگم که من نمیخوام زن بگیرم من شرایط من اصلا خوب نیست و درد دارم نمیدونم چرا فکر نمی‌کنند من درد دارم و نمیتونم ا این درد کاری کنم
سلام عزیزای دل
از سالی که این بلاگ تاسیس شد ۴سال میگذره من الان یه دانش اموز کنکوریم ..
فقط خواستم بهتون بگم التماس دعا ..
ممنون از همه کسایی که حمایت کردن ..دوستتون دارم 
وقتی نتیجه تلاشتو ببینی ..به پیروز شدن معتاد میشی :)
یادت نره رفیق زمان مثله سرعت نور میگذره درست بگذرون لحظه هاتو 
ایندتو بساز ..
بین دو گزینه مرگ پای همین لپ تاب و مرگ توی حموم موندم
توی حموم به جای اینکه اب بیاد همه فکراتو بشوره ببره بیشتر تازشون میکنه.فکرای من مثل ماهیای دور از اب میمونن بیچاره گم شده دور از حیات و وقتی میرم حموم یهو اب پیداشون میکنه و اونارو در اغوش میگیره و من بیچاره باید ورجه وورجه های شادیشونو به جون بخرم.
اینهمه فکر کردن راجب اینده افتضاحه. از این دوران خوشم نمیاد. مثل بقیه دوستام نیستم. نوشتن ارومم نمیکنه چون همه چیز برای نوشتن به یادم نمیاد. انگ
روزهایی رو میگذرونم که دوست دارم بعد از تموم شدن اون روز وقتی پام از محیط دانشگاه میزارم بیرون برم یه جای خنک  اب و هواش مرطوب و خنک باشه. سبز باشه دیوار کاهگلی داشته باشه. نور خورشید نخوره بهم. یه لیوان شربت بیدمشک و خنک بریزم برای خودم.بوی باهار نازنج بیاد. یکی باشه که بشه باهاش از دغدغه های روزی که گذشت حرف زد. و اون به اندازه ی کافی بفهمه. و به مقدار مورد نیاز صحبت کنه. هی بوی باهار نارنج بیاد. هی هوا خنک و مرطوب باشه. هی من واسه ی خودم شربت بید
✨هیچ وقت هیچ کس را انسان 
بـه اندازه تـوای مادر دوست نخواهند داشت 
تـو تنها کسى هستى کـه
تنها چیزى کـه برایمان گذاشتی 
دوست داشتن بودکه یادمان دادی 
در دنیایى کـه همه درد بـه دلت
مى ریزند تـو معجزه هستى♥️
ودرد را به دل میخری وهرگز درد را به کسی نمیدهی هرگز غصه هاتو نصف نکردی هرگز مادر هرگز
 تقدیم به همه مادرهای خوب دنیا دوستتان دارم
عجب! 
مرده شورتون رو ببره که دیروز بهم میگین با ببخشید و اینا 
اما زنگ نمیزنید
فکر کنم در نوع پاسخگویی مثبت من یه نکته ای هست که رعایت نمی کنم و یک لِمی وجود داره که من بلد نیستمش :(
که یهو کنسل میشه :| آخه ندیده و حتی زنگ نزده!
خانم هیوا و اقای نیمه گمشده خسته و مونده از یه جراحی ناموفق چند ساعتی بیرون میان.سکوت محض. ناراحتی و گشنگی و درد پا و گردن وجود جفتشون رو فرا گرفته. اسکراب خونی شون رو در میارن و توی سکوت نیمه شب بخش جراحی توی راهروی دراز راه می رن. دمپایی های پلاستیکی اتاق عملشون هم روی کاشی خیس بخش سرجری شلپ شلپ می کنه.دم آسانسور می رسن.آقای نیمه گمشده به خانم هیوا میگه پایین می بینمت. خانم هیوا میره رختکن و وقتی روی کاناپه ی وسط رختکن میشینه به عمق درد توی بدن
خلاصه‌ رمان : آلیا: در بیشتر روزهای زندگیم به این سوال بزرگ که پنهان شدن پدر و مادرم هست فکر می کنم.حتی چند وقتی است که قصد دارم برای پیدا کردن جواب همه ی سوال هایی که در سر دارم از این عمارت خارج شوم.خیلی دلم می خواهد به دنبال حقیقت زندگیم بروم، من باید برای رسیدن به این هدف رضایت و اجازه آقای خان را بدست بیاورم…در همین افکار بودم که یک دفعه خوردم به یک شخصی، داشتم می افتادم روی زمین که من را گرفت.آن شخص یک پسر بود و…قسمتی از متن رمان اسم من آل
اینکه اول شغل و درآمد داشته باشی بعد واسه علاقه مندی هات خرج کنی قشنگه؛ نه اینکه اول علاقه مندی هاتو واردش شده باشی بعد دنبال شغل بگردی اینجوری سخته چون میدونی چی خوشحالت میکنه و اون رو توی شغل پیدا نمیکنی و سرخورده میشی و از اینجا مونده از اونجا رونده.
چرا تو زندگی ما از این آدمایی که براشون مهم باشه دردمون چیه وجود نداره؟ یکی که دلگیر بودنمون رو بفهمه، و بین همه ی مشکلاتش وقت برامون داشته باشه که مرحمی به زخم دلمون باشه! چرا همه نمکن روی زخم های قلب مون؟؟
اینقد بی کسی رو آدم کجا ببره؟؟
سلام خداهه
خیلی اذیتم....خیلی زیاد.یادته تو خوابگاه اذیتم می کردن؟یادته بلد نبودم چه
جوری از حقم دفاع کنم؟یادته بلد نبودم خودم باشم؟داد زدم صدامو بردم بالا خیلی
زیاد ....بغض داشتم....یادته فرداش که اروم شدم به با ساحل حرف زدم.گفت تو که انقد
خوب بلدی حرف بزنی چرا حرفاتو نمی زنی؟چرا خاسته هاتو نمی گی؟من هنوز بلد
نبودم...اون شب یادته تو سرما سجاده سبز نتونست ارومم کنه هنذفری گذاشتم رفتم تو
بالکن زار زدم....فقط اشک ریختم.من بلد نبودم و نیستم هنوز با ت
سلام
من یک پسر 34 ساله هستم، از ازدواج متنفرم ولی از طرفی هم از تنهایی در آینده میترسم، فعلا تنها نیستم با پدر مادرم زندگی میکنم، ولی دارم فکر پیری هام رو میکنم، آدم وقتی پیر میشه اگر هم پولدار باشه بازم نیاز داره یکی رو کنارش داشته باشه، چون تنهایی خیلی سخته اونم تو سن بالا.
دلیل ازدواج نکردنم هم دلیل خاصی نداره چون در مورد جنس مخالف و روحیات و افکارشون شناخت کلی پیدا کردم دیگه از ازدواج زده شدم، به نظرتون یه پیرمرد تنها چطوری میتونه در آینده
در حال خواندن کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد هستم 
اعتقاد به اینکه خواسته هاتو بنویس و کائنات و خدا و کلا هرچی در جهان هستیه تورو بهشون می‌رسونن. به نظرم اتفاق جذابیه و اتفاقا یه کانال نویس عزیز نوشته بودن که از این طریق به چیز هایی رسیدن 
نمی‌خوام منفی فکر کنم امیدوارم منم برسم -___-
کتاب قشنگیه و تجربه های واقعی هم نوشته در اون پیشنهاد میکنم بخونیدش 
:)
شونه‌های خالی من
 پرِ حسرتاو و دردن
تو ازم دوریو انگار 
شونه‌هام هواتو کردن
دنیا مال ما دوتا بود
 قبلِ رفتنت عزیزم
شونه‌هاتو کم میارم
 اشکامو کجا بریزم
وسط تنهاییو و غم 
خاطراتو دوره کردم
چی میشه دوباره بازم 
با تو من شهرو بگردم***توجه توجه توجه***
در صورت پسند بقیه ترانه به شما ارسال می‌گردد.
قیمت:۱۰۰۰۰۰تومان(تخفیف خورده)
در صورت پسند با شماره۰۹۱۰۴۰۷۴۵۸۴تماس بگیرید.
نمیدونم چرا با وجود اینکه خیلی وقت دارم ولی فرصت نمیکنم به کارهام برسم و کنارشم به وبلاگم سر بزنم و چند خطی هم اینجا بنویسم.درسته که برگشتم سرکار،تمام وقت هم برگشتم؛ ولی باز هم وقت زیادی دارم که بتونم به این کارهای جانبی برسم.
اقا گویا ما کرونا رو شکست دادیم خداروشکر.ملت چنان رفتار میکنند که انگار نه انگار کرونایی اومده و رفته ! اکثرا ریلکسن،بی ماسک بی دستکش! ذرت مکزیکی و بستنى توپی میخرن از همین رو به رو با فراغ بال میخورن ! اصلا یه وضعیتی!
ا
یه وقتا یه مریضی میاد سراغمون و ضعیفمون میکنه! اما بعدش که حالمون خوب شد میبینیم به بهانه همون مریضی لاغر شدیم و لباسایی که گوشه کمد و کشو خاک میخوردن و حسرت پوشیدنشون به دلمون بود، میشه اندازه تنمون؟
میخوام بگم گاهی‌ام غصه‌ها میان، ضعیفت میکنن، لاغرت میکنن، تا قد آغوش اونی بشی که قراره بیاد و با بودنش غصه‌هاتو بگیره!
جدا از اینکه خدا دردو داد که تو درمونم شی، ضعیفم کرد که تو قدرتم شی!
نگران من نباش!
حال من خوب باشه با توئه... بدم باشه تو خوبش
چراغی روشن نمی‌کنم. امروز دهمین روزیه که خونه‌م، به جز اون ۱ ساعتی که جمعه رفتم یک جای خلوت نفس بکشم. من با این شرایط غریبه نیستم. می‌خونم که آدم‌ها از سختی توی خونه موندن نوشتن، از این‌که چقدر از سبک زندگی قبلی‌شون دور شدن. کسی نمی‌دونه که من ۶ ساله دارم اینطوری زندگی می‌کنم. بعضی وقت‌ها که حالم خوب نبود، ۱ هفته نمی‌رفتم دانشگاه و این ینی من یک هفته می‌موندم توی خونه، به جز یک شبی که مثلا می‌رفتیم مهمونی. دلم برای اون دختری که از توی خو
آغوشتو به غیر من به روی هیشکی وا نکن
منو از این دلخوشی و آرامشم جدا نکن
من برای با تو بودن پر عشق و خواهشم
واسه بودن کنارت تو بگو به هر کجا پر میکشم
منو تو آغوشت بگیر آغوش تو مقدسه
بوسیدنت برای من تولد یک نفسه
چشمای مهربون تو منو به آتیش میکشه
نوازش دستای تو عادته ترکم نمیشه
فقط تو آغوش خودم دغدغه هاتو جابذار
به پای عشق من بمون هیچ کسو جای من نیار
مهر لباتو روی تن و روی لب کسی نزن
فقط به من بوسه بزن به روح و جسم و تن من
 
اول: روزهای سوگواری آقامون حسین(ع) هست. کسی که وقتی دید بعد از برادرش به صلح و شروط ایشون توجهی نکرده‌ن، دید که از اسلام یه ظرف خوشگل خیره‌کننده‌ی قرص‌ومحکم مونده که توش رو پر از پِهِن کرده‌ن، تاب نیاورد و قیام کرد! قیام نکرد که ظرف رو بشکونه، پاشد که پِهِنا رو بریزه دور، ظرفو بشوره، پاک کنه و توش دومرتبه گُل بریزه و حق. ولی همه می‌دونیم کار آقامون نیمه‌تموم و هبط‌شده و هدررفته می‌موند اگر...بله! اگر زینب و سجاد(ع) نبودن. زینب رو که می‌شن
دانلود آهنگ جدید محسن ابراهیم زاده به نام بیا غصه رو پرپر کن بیا حالمو بهتر کن بیا دوریتو کمتر کن بیا چشممو کم تر کن با کیفیت بالا 320 موزیک صوتی Mp3 با لینک مستقیم
Ahang biyaghose ro par par kon biya halamo behtar kon
دانلود آهنگ بیا غصه رو پرپر کن بیا حالمو بهتر کن بیا دوریتو کمتر کن بیا چشممو کم تر کن
دوره کردم روزی صد بار اون خنده هاتو
کی گذاشت رفت تو بگو آخه من یا تو
هرچی میگن بذار بگن من دیوونم
آسمونه اینجا ابری اونجا رو نمیدونم
بیا غصه رو پرپر کن بیا حالمو بهتر کن
ب
با چه حقی دارید منو قضاوت میکنید ؟! 
وقتی نمی تونی استعداد های دیگران  ببینی بهتر چشم هاتو ببندی و مسیر خودت پیش بری ؟! آخه با چه اجازه ای میایی منو قضاوت میکنی ؟!
نمیدونم شاید من واقعا توواین جامعه زیادی .....
تا دیروز می خواستم فقط از بیان برم حالا از اینستا و تلگرام .....
+ دشمن کیه 
* همون دوست صمیمی ات دیگه. ...
+ خاک تو سرم که ...

ادامه مطلب
متن آهنگ جاده از سامان جلیلیقلبا تورو میخوام تویی دنیام مثه قبلاقبلا تو هم میگفتی با منه قلبت الانا اصلامن دلم میخواد بزنیم به جادهبریم لب دریا با پای پیادهدلم میخواد بارون بشوره غمامونخیره شی به چشمام بدون اراده

ادامه مطلب
سلام  اقا واکین فینیکس اسکار گرفت ببین اقا صدرا اسکار رو زدیم توگوشش
الان به قول امیر 
چپ راست یکی جلو بیا
گردنتو بچرخون
دستات بیاد پایین و ابدایی رو بلرزون
چپ‌راست یکی جلو بیا گردنتو بچرخون دستات بیاد پاین شونه هاتو بلرزون.
ای جان الان باید اونجرز گریه کنه. اینم ادامه برا فیلم انگل که بهترین فیلم شد به این کشور
بآید پوست رو مرطوب نگهـدآرید می تونید صورتتون رو هر روز با آب سرد بشورید تآ منآفذ پوست بسته بشهچند تآ قرص آسپرین رآ با آب ترکیب و چند دقیقهـ روی صورت بذآرید تآ سلول هآی مرده صورت رو حذف و چربی یآ فرو رفتگی هآی پوست رو از بین ببره
کم کم می رسی به نقطه ای که هیچ حضوری دیگه حال تو را خوب نمی کنه .
میفهمی ؟ هیچ حضوری !
می دونی الان کجام ؟
تا گردن توی باتلاق زندگی .
یعنی دستام هم توی باتلاقه ... هیچ بودنی نمیتونه نجاتم بده .
حال و روز من نقل امروز و دیروز نیست . این زخم قدیمی دیگه قانقاریا شده .
نه اینکه فکر کنی دست یا پام درگیره .
تمام وجودم ...بودنم ... روح و روانم ... مغزم ...
قانقاریا رسیده به مرز بودن و نبودنم .
من اون وری ام نه این وری ...
روح وحشی
+دچار افسردگی و غم نیستم .
من خود خود رن
هیچ جا نرفتم 
خواب آلود بودم اما نه در حدی که بشه خوابم ببره 
سه تا قرص خوردم اما بیدار موندم 
و فوقع ماوقع! 
الان ساعت یک هست پایان مراسم شب قدر! 
و من تمام مدت سر تو گوشی تو رختخواب بودم! 
این دو تا قرصها انگار قویتر از اون قبلیه هستن در اون موضوع خاص! احتمالا از فلوو باشه نه از کیو
کسی که تو رو دروغ گو خطاب کنه و الفاظ رکیک بکار ببره ظاهرا که نه حتما عاشق نیست و فقط دنبال سپری شدن روزگارشه. 
میگن تو محال ترین اتفاق ها یه هَست وجود داره ،دیشب فهمیدم که هست
قرار بود وبلاگ رو کامل کنم کلی متن نوشته بودم هرچند این وبلاگ حذف شه بهتره
استرس وحشتناکم بهم اثبات کرد ک اشتباه میکنم
راه رفتن کنارش حس خوبی داشت
از نگاه کردن بهش حس خوبی داشتم
وقتی از دهنش پرید جان و هول شد من هم چیزی تو وجودم جابجا شد
وقتی ابراز علاقه میکرد پشت هم از خجالت سرم پایین بود
و وقتی بیخود و بی جهت هی ازم تعریف میکرد خندم شدت میگرفت
خیلی خیلی فکر کردم
و وقتی تمام این ماه هارو مرور میکنم
وقتی واکنش ها و برخورد هاتو تحلیل و مقایسه میکنم
فقط ب این شعر میرسم:
بیرون ز تو نیست آنچه میخواسته ام
فهرست تمام آرزوها
تنها چیزی که حس میکنم بوی وایتکسه
مادر بنده همینجوریش وسواسه دیگه الان پدرمو در آورده نمیزاره پامو بزارم بیرون تازه بیرون بر چیز میز میاره همشونو با الکل ضد عفونی میکنه دیگه فقط مونده دل و روده مرغم با وایتکس بشوره
تازه نزدیک عیدم که هست دیگه بدتر خانواده ما هم که ماشاالله اصلا این چیزا واسشون مهم نیست عید دیدنی رو حتما میرن 
 
شما در چه حالین؟؟
متن آهنگ هوروش بند ادامه میدمت

بازم خاطره هامون اومد یادمچه قشنگ بود اون روزا باهممن تو یه گیتار و یه آهنگاون شب باد میزد لای اون موهاتکی تورو قد خودم میخواستکی تورو قد خودم میخواست ...از اون شبی که تو رفتی من چشام به دره چقدر ببینم عکساتو که خوابم ببرهاز اون شبی که تو رفتی من چشام به دره آخه مگه چند تا دل تو سینه یه نفرهباز خوابم برد تو ساحل چشای روشنت تو فکر خودم ادامه میدمتبازم میام به دیدنت ...بازم با تو دوباره دریا رو هوس کردم کی تورو با کسی
همیشه تشخیص تمارض آخرین تشخیص ممکن برای یک پزشک هست ...
دارم فکر میکنم که علاوه بر اینکه ما باید اون دنیا سر خطاهامون ، کوتاهی هامون جواب پس بدیم ، تک تک مریض هایی که به هر عنوانی آزارم دادن باااید جواب پس بدن ! 
حتی همین دختر ۱۳ ساله ای که از ترس خرابکاری و دعوای پدرش ، اومد و من و متخصص اطفال و جراح و سونوگرافیست و کلا یه بیمارستان رو به فنا داد با احمق بازیاش و دروغ هاش و دیوانه بازی هاش و دست آخر صبح خوشحال و خندان رفت ...
بزرگ بود ...
اونقدر بزرگ
راستش یه چیزی که چند روزه ذهنم رو درگیر کرده اینه!
این که تمام ما پشت کنکوری ها ( و کنکوری ها!) انتظار داریم زودتر ازین سد رد شیم و وارد فصل جدیدی از زندگی مون بشیم!
دقیقا مثل این می مونه که تو زمستون چشمامونو ببندیم و بشینیم یه گوشه زار بزنیم تا بهار بیاد! در صورتی که  باید با سرمای زمستون بسازیم و از زیبایی هاش هم لذت ببریم!بهار هم به موقع خودش می رسه! صد البته که زیبایی های زیادی داره اما اون هم بی دردسر نیست ها! لاقل واسه آدمایی مثل من که آلرژی
شب ها هم از فرط فکر و خیال های بیش از حدی که به ذهنم میاد نمی خوابم و هم از دست گرما.یکی از این آب پاش هایی که آب رو اسپری می کنن داشتم. از دیشب اون رو پرِ آب کردم و تا وقتی خوابم ببره، آب روی دست ها و مخصوصاً کف پاهام (که خیلی داغ میشه) اسپری می کنم.
باد پنکه بهش می خوره و خنک میشم.
بدم از گرما میاد. کی پاییز و سرما از راه می رسه؟
مری معتقده که من ناناحن و بی حوصله ام. ناناحن نه، ولی بی حوصله هستم. میخواست منو ببره بیرون :| بهش میگم ترجیح میدم از بی حوصلگی بمیرم اما دلیل مرگم کرونا نباشه :| ناموسا بیرون نه :|
+ بالاخره بعد مدتها ساعت یه ربع یه شیش پا شدم :)))) ولی باز از ۹ تا ۱۱:۳۰ خوابیدم و مری با قلقلک بیدارم کرد :( #نه_به_خشونت_علیه_پانداها :(
و خب ما هیچ وقت درست عمل نکردیمهیچ وقت هیچ وقت نفهمیدیم باید چی کار کنیم ؟ قاعده بازی چیه؟ رسما سپردیم امام‌زمان پیش ببرهایمانمون به جای محرک بودن، زمین گیرمون کرده...و این هر چی میگذره تو اخر الزمان خودش را بیشتر نشون میده... و خب فقط مثل همیشه باید بگیم به این ها رای بدیم که اونا رای نیارن...کاش اون دنیا خدا سوسکمون نکنه
 
 
ما میخواهیم زندگی کنیم، خدایا به دادمان برس... میخواهیم ببینیم، بشنویم، بخوابیم، بخوریم، بیدار شویم، با هم باشیم، برای هم باشیم، آدم باشیم... فکر کنیم، خیال کنیم، حس کنیم.. آخر چرا اینقدر تک‌یاخته داریم زندگی میکنیم؟ کجا قفل کرده‌ایم، چه چیزی در ما قفل کرده است که نه میتوانیم گذر کنیم نه مثل آدم بمانیم.. به خودت قسم آدم ابوالبشر با همه سادگی‌اش (از لحاظ زندگی میگویم) به ما شرف داشت... میخواهم بخوابم نمیشود، وقت بیداری میخواهم بیدار باشم خ
یادته همیشه می گفتم دوس دارم از دور ببینمت؟ بعد تو لجباز می شدی.مثل همه ی دیوونه ها...پیشونی ت رو می ذاشتی رو پیشونی م.چشمای مشکی ت می اومد جلوی چشمام... می گفتی حالا از دور منو ببین. بعد من چشمات رو نگاه می کردم.تو چشمات خودم رو می دیدم. یه بچه ی شَر بودم که میخ و چکش به دست،تو چشمات حرکت می کردم.می‌خواستم‌ برم تو قلبت اسمم رو حک کنم.مثل بچه ای که رو میز چوبی مدرسه ش اسمش رو با تیغ مداد تراش حک می کنه. که بگه ایها الناس اینجا برای منه. کسی نیاد جای من
راستش دیشب اصلا اصلا حالم خوب نبود....از نظر روحی شدیدا ضعیف شده بودم....و گریه و گریه...
مستر اچ زنگ زده بود و من گریه گریه حرف میزدم و اشکام میریخت... بعدم یهویی چون صدا قطع شد تصویر رو هم قطع کردم و مستر اچ طفلی فک کرده بود نمیخوام باهاش حرف بزنم و دیگه زنگ نزد....حالا من ناراحت!!!! من ناراحت!!!!دیگه امشب برگشتم میگم چرا دیشب زنگ نزدی نازمو بکشی؟!!! گفت: فک کردم نمیخوای باهام حرف بزنی.. چقدر گاهی بدجنس میشم باهاش آخه گناه اون چیه؟!!!!
دیشبی رفته بود دکتر
نوشته‌هاتو ازم گرفتی. حالا من چجوری دووم بیارم؟ به چی چنگ بزنم که نگهم داره؟ با چی خودمو گول بزنم که حس نکنم از دست دادمت؟ با چی دلتنگیامو پس بزنم؟ تا کی بیام اینجا بنویسم و کات کنم؟ تا کی بنویسم دلم برای کوچیک ترین چیز‌ها هم تنگ شده و کات کنم؟ دلم برات تنگ شده. دلم برای حرف زدن باهات تنگ شده. دلم تنگ شده. یزدانی تو گوشم میخونه  تو با دلم چه کردی که در زمان ندیدم. حالا که میدونم نباید بهت پیام بدم دیگه دلم خیلی تنگ میشه. غرور و این کسشرام برام مه
نمی دونم دعاها برای سطح خاصی از افراد هستن یا هر کسی می تونه از ظن خودش به این ادعیه ی بلند مضامین با کلاس دستی بزنه و بهره ای ببره...
حس می کنم شاید حداقل فهم بیان قلبی برخی، سطحی میخواد...
الهم ارزقنا...
من که خدایا نمی دونم چی بگم
فقط 
إِلَهِی تَوَلَّ مِنْ أَمْرِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ
 
ما انت اهله...
یکی از نعمت های بهشت، هم صحبت های خوبه .. 
چقدر این نعمت، نعمت بزرگیه
طوری که می تونه کلییییی بهره وری ما رو توی زندگی بالا ببره .. و راه نفس و شیطون رو به دل و فکرمون ببنده ..
 
بهترین دوست هم، کسیه که ارتباط با اون برای تو ذکر باشه .. نه وقت گذرونی .. 
خدایا به شدت نیازمند هدایت و راهنمایی تو هستم، نشونه ای و نوری از طرف تو لازم دارم .. 
شب ها قبل خواب گل های گلدون رو آب میداد همزمان لالایی میخوند تا دلبر خوابش ببره :
 
لای لای نه مامی ژیانم
من وینه ی باخه وانم
به دل چاودیریت ده که م
بخه وه ده ردت له گیانم
هه ی لایه لایه لایههی لای لایی
کَسِم لای کَسِم لای
گیانم لای
گلم لای
هناسم لای
.
.
.
.
.
.
 
+کَسِم لای گیانم لای
باوانم لای 
 
 
 
کلمه‌هامو از گوشه و کنار ذهنم جمع کردم و گفتم: من فقط می‌خوام همه چیز همین‌طور آروم باقی بمونه. پرسید: آروم مثل چی؟ 
گفتم: شبیه نسیم دم غروب که نمی‌تونه دریا رو آشفته کنه. شبیه وقتی که روبالشی‌های تمیز رو با قدیمی‌ها عوض می‌کنی. شبیه وقتی که میوه‌های شسته شده رو می‌چینی توی سبد و دست‌هاتو با گوشه‌ی پیراهنت خشک می‌کنی. شبیه وقتی که one last goodbye رو اتفاقی می‌شنوی و یادت میاد دنیا چرخید و چرخید و حالا با شنیدنش حالت خوب میشه جای غصه خوردن.
دو
شبکه بلوری فلز رو با ری ری جفتمون دوتایی همزمان گفتیم شبکه فلوری بلز :| 
و این بار برگهای مندلیف را ریزاندیم :)))
+ موطلایی خرسی رو که دیروز بهش کادو دادن خیلی گنده بوده نتونسته ببره بخونه، گذاشته تو کوچه ول کرده رفته :)))))))) و صحنه غم انگیزش میدونید چی بود؟ صبح که موطلایی رفت ببینه هست یا نه، دید خبری از خرس گامبالو نیست و فقط چندتا قلب رو زمین افتاده :))) 
آخرین روز سفرم تو رشت بود .
میدونستم اونروز قراره بارون بیاد چون شب قبلش هواشناسی رو چک کرده بودم
تصمیم گرفتم خونه بمونم که اگه بارون گرفت برم تو بالکن و بوش کنم و
صداش رو وقتی میخوره به برگ درختا بشنوم
خواب بودم که شروع به باریدن کرد، شدیدتر از چیزی که هواشناسی گفته بود!
با صداش چشام مثل برق زده ها باز شد
پریدم تو بالکن بلکه بوش آرومم کنه
به یه لیوان یزرگ چایی و سیگاری که دودش با بخار چای یکی میشد لش کردم تو بالکن
از این بالا آدمارو میدیدم که ه
یه پلی‌لیست Deep Sleep تو اسپاتیفای پلی کردم بلکه خوابم ببره. خوابم که نبرده (هنوز)؛ ولی الآن حس می‌کنم من آخرین انسان باقی‌مونده در جهانم که تو فضا بین یه عالمه ستاره معلقم و در حالی که منتظر مرگمم دارم به خاطره‌هام روی زمین و کارهایی که انجام دادم فکر می‌کنم.
بعدتر نویس: واقعا نمی‌دونم وقتی حداقل تا ۲ و ۳ خوابم نمی‌بره چرا هر شب از ۱۲ می‌رم تو تختم و سعی می‌کنم بخوابم.
سالهاست که با رنج و سختی زندگی کرده
طوری که خودش .. نمی دونم باور داره یا نه!!
کمرش دو تا شده
برای دیدنش رفته بودیم، بدون اینکه از ما بخواد که براش کاری انجام بدیم (حق بزرگیْ، به گردن ما داره )، می خواد کلی خودش به زحمت بندازه 
 
 
الان توی سی سی یو بستریه ..
خدایا حداقل آرامش رو به این مسافر قدیمی .. عطا کن، که این روزها خستگی راه رو از تن ببره ..
خسته بودم خیلی و نه تلگرام داشتم و نه اینستا و نه اون بود که خستگیم و در ببره پس اینستامو نصب کردم...اینم توجیه برای خودم؛(
چرا هیچکدوم از عشقایی که تو اینستا هست مثل رابطه ی من نیست؟ جدیدا مد شده که داستان آشناییشونو مینویسن پس چرا اشنایی ما اونقدر گه بود؟
یعنی اونا دروغ میگن؟ یا من بدم؟ یعنی عشقی هست که دنبالش باشیم یا همه دروغ میگن؟

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها