نتایج جستجو برای عبارت :

بذار شمام بدونید که ریدم :)

و باز هم منِ دیوونه چارتا پست گذاشتم توهم برم داشت که دارم خودمو خیلی بروز میدم  و باز تصمیم گرفتم بکوبم از نو بسازم اه بابا خسته شدم دیگه چرا ادم نمیشی ؟
اوووف اره خوبه بذار یکم غر بزنم و چسناله کنم حالم بیاد سرجاش که الان سر اون غر نزنم بعدم بخواد بگه ... لا اله الا الله بذار هیچی نگم ...
شمام مختارید اون ضربدر کوچولو اون بالا رو بزنید و بذارید من به چسناله هام ادامه بدم 
اه بابا فرزانه تو با این واژه مختارید چیکار کردی که بعد چند سال هنوز تایپ
دو نکته:
1. ماشالا دخترای ایرانی کانادا چقدر گرگ هستن! هر کدوم یه گرگی هستن واسه خودشون. آدم وحشت میکنه با اینها دوستی کنه. طفلک پسرای ایرانی.
2. من نمیدونم چرا اغلب بی سوادها و احمق ها جزو اقوام و فامیلای منن. تو بذار روز پزشک برسه، بذار طرف دکتر بشه، بذار مدرک پزشکی شو بگیره. بذار طرحشو بره، بعد بیا بگو روز پزشک مبارک.
 
یه حس نژادپرستی، دکتر پرستی، مهندس پرستی، دکترا پرستی، مقام پرستی، در وجود ما هست که خیلی خسته کننده هست.
ه اومد گفت که سر اون کلاسه که پیچوندم چی شده
گفت استاد بهش گفته یکی میخواسته برات حضور بزنه ولی من که تو رو میشناسم ه (آخه ه نمایندشه و من انقدر اسکلم که خواستم واسه نماینده ش که هزار بار دیدتش حضور بزنم‍♀️)
بچه ها گفتن دستشم گذاشته رو عینکش یکم دنبالت گشته که نبودی
حالا به هرکی میرسم میگم
شنیدم ریدم :)

پی نوشت:به عنم
خاطره میشه واسه بچه م تعریفش میکنم که چطور وقتی یه چس ترم بودم، استاد فوق تخصص مونو اسکل کردم :) 
+ گاهی بذار فکر کنند کوری، اون وقت ذاتشونو بهت نشون میدن ، چون فکر می کنند کوری. گاهی بذار فکر کنند کوری، فکر کنند کری، اصلا بذار فکر کنند دیوانه ای ، آن وقت می تونی درون انسان ها رو ببینی. اما تو هیچ وقت درون خودت رو نشون نده.
از فیلم«شکارچی شنبه»
#دیالوگ_ماندگار
بذار تویِ این درد غرق بشی. بذار این درد لِهِت کنه. قورتت بده. بذار با تمام وجود بهت مشت و لگد بزنه. گوشه‌یِ رینگ وایسا و ببین چجوری داره نابودت می‌کنه. که تا کِی می‌خواد مشت بزنه بهت؟ تا کِی می‌تونه ادامه بده به خورد کردنت؟ که یه جایی بلاخره خسته می‌شه و از رینگ خارج می‌شه. که اون‌موقع هرچقدرم زخمی و خسته و مجروح باشی، حداقل دیگه دردی نیست که بخواد باهات مبارزه کنه. که ما باز دستِ همو می‌گیریم و بلند می‌شیم. بلند می‌شیم و می‌خندیم به همه‌
سلام به همه دوستان گرامی از سراسر جهان
 
به قول وردپرس ، سلام دنیا 
 
با نام و یاد خدا مطلب گذاشتن تو این وبلاگ رو شروع میکنم. ان شالله بتونم کمکی به گناهکاران کنم و ان شالله شمام بتونید کمکی به من گناهکار بکنید تا همه بتونیم به خداوند متعال نزدیک و نزدیک تر بشیم.
 
من دوست دارم تو مطالبم خودمونی حرف بزنم ، پس شمام راحت باشید تو نظر گذاشتن.
 
به امید روزهای خدایی و خوب.
مامان می‌گه: ببینیم امشب می‌تونیم بریم نمایشگاه قرآن یا نه.
فائزه می‌گه: رفتیم اونجا برام چادر می‌خری؟
می‌خوام بلند بگم: آخه تو که حتی روسری هم نمی‌پوشی!
اما نمی‌گم. بی‌خیال، به من چه اصلا؟ بذار حداقل یکی از دختراشون شبیه اونی باشه که دوست داشتن. بذار حداقل اون ناامیدشون نکنه. 
اَه لعنتى حالم ازت بهم میخوره!!!!
برو بگیر بتمرگ باید بخوابى فردا کلى کار دارى…یک بار هم که شده به خواسته دلت احترام بذار دیگه!!!!این تصمیم تو بود خواستى در بیاى از اونجا به خاطرش کلى ناراحت بودى و حالا تموم شده تو وظیفه ات رو انجام دادى…نیاز به تغییر بود هایسه و تو تغییر کردى…بذار نهالى که کاشتى جون بگیره و ریشه هاش خاک زمین رو فتح کنه :)
 
اول خواستم به خودم بگم راحته بعدشم خواستم ازش فرار کنم دیدم چه کاریه ؟ این انرژیی که میخوای صرف این کارا بکنی رو بذار صرف کنار اومدن باهاش و جلو رفتن 
بذار صرف صبر کردن اینطوری به صرفه ترم هست لااقل تهش از خودت راضیی میتونی ژست قدرتم بگیری که وای من چقدر قوی ام 
اما میدونی چیه ؟ این دومیه دردش بیشتره .... درد هم که پنجمین علائم حیاتیه :)
 
+که صبر راه درازی به مرگ پیوسته ست 
مینویسسمممم. ننویسمم چیکار کنم. عذاب نکش فقط برو . نخون . پی ام نمیدم چون گفتی هر دفعه سرتو میکنم زیراب داری خفه میشی درمیارم. بس کن دیگه بذار اینجا راحت باشم. هیچی ندارم دیگه هیچ جا ندارررم . دلم تنگه . بذار راحت باشممممم. اینقد برام تعیین تکلیف نکن.اینجا مینویسم که داشته باشم چه بلایی سرم اومد بعدِ رفتنت
متن آهنگ بزار برو
تو خوب بودی هیچ شکی نیست میخوای بری خب حرفی نیست دیگه بهونه نیار بروخاطرات زود از بین میرن حرفاتم که بی تاثیرن پس معطل چی ایحالم از وقتی‌ رفتی‌ مثل آسمون گرفته داغونه داغونههوا هم که با ما قهره انگار پره باد و تگرگ و بارونه بارونهدل من هواتو کرده میون این همه ویرونی ویرونیتوی این شهر شلوغو تاریک مثل من دیگه داغون نیستتو خوب بودی هیچ شکی نیست میخوای بری خب حرفی نیستدیگه بهونه نیار بذار خوب تموم شه زودتر بذار بروخاطرات زود
خدایا!میدونم خودم که تو این دو هفته باید تلاش بیشتری می کردم. باید زحمت بیشتری می کشیدم. میدونم نتونستم شکر نعمتت رو به جا بیارم.
تسلیم!
خدایا! ولی بذار امشب و فرداشب بتونم خودمو برا مهمونیت آماده کنم.
این دفعه هم بگذر از سر تقصیرات من سر تا پا گناه ...
شیرینی عفوت رو بهم بچشون. بذار دوباره بتونم برا نمازشب بیدار شم.
خدایا ... .
معتادی که میگه من هفت ماه و دوازده روزه پاکم، ناخودآگاه به هفت ماه و دوازده روز قبل فکر می‌کنه. حواسش هست آخرین بار کی بوده. ولی تو نشمار. چون بالاخره به مبدا شمارش فکر می‌کنی. به آخرین بار فکر نکن. چون از این به بعد قراره همین باشه. شمردنش باعث میشه هربار یادت بیاد که قبلا جور دیگه‌ای بوده که الان نیست. نشمار عزیزم نشمار! به زندگی همین امروزت و دغدغه‌هات برای فردا فکر کن. بذار یادت بره. بذار دور بشه. بذار چیزی غیر از این توی ذهنت نگنجه. بذا
زیبایی بعضی تصمیم‌ها، کارها، اتفاق‌ها اینه که دلیل واقعیشون رو فقط خودت بدونی و به کسی هم توضیح ندی.بذار فکر کنن چون خسته شدی، چون کم آوردی، چون زورت نمی‌رسه یا هرچیز دیگه اون تصمیم رو گرفتی. مگه مهمه نظرشون؟ تو راه خودتو برو، کار خودتو بکن.سکوت کن بذار چند وقت دیگه با نتیجه جوابشونو بگیرن که هم قشنگ‌تره هم محکم‌تر. بذار بعضی چیزا فقط و فقط برای خودت بمونن. هرچقدر هم که بخاطرشون بهت کم لطفی بشه، قضاوت بشی، پوزخند بهت بزنن یا هر کوفت دیگه.
به احمد می‌گم با تاریکی گره خوردیم. میگه جمع نبند منو با خودت. می‌خوام بگم احمد! تو که تو تاریکی مارو تنها گذاشتی، نیستی ببینی چه تاریکی زیبایی. چشمم از دیدن فارغه، پام از راه رفتن. احمد همیشه می‌گفتی غصه شاخ و دم نداره، اما غصه هم شاخ داره هم دم. اَمَد! دریاب این غریب افتادرو، اَمَد، چی شد عاشقی؟ چی شد شیدایی؟
اگه اینطوری بهتره؛ اَمَد بیرون شو از تنم، برو تو آسمونا، برو خونه اصلیت، تنهام بذار تو این بلبشو، بذار قبضه‌ت کنه فرشته‌ی مرگ. باهاش
سلام خدا جون ! خوبی؟ خیلی وقت بود برات ننوشته بودم ... روزهای اخر ساله و منم خیلی سرم شلوغ بوده ... هی نشده بیام برات بنویسم ... راستش الان اومدم ازت تشکر کنم ... بگم خدای عزیزم مرسی که عشقم رو بهم برگردوندی ... مرسی که هرچند دور ولی دارمش ... این خوشبختی کوچیک رو هیچوقت از من نگیر ! درسته که چندین ساله از نزدیک ندیدمش ، ولی بذار همینجور حداقل از راه دور ازش با خبر باشم ... بذار همینجور هر ازگاهی یه چرت و پرتی بگیم و بخندیم به زندگی ...
این چند وقت به دلایل م
دانلود آهنگ فرزاد فرزین آتیش
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * آتیش * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , فرزاد فرزین باشید.
دانلود آهنگ فرزاد فرزین به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Farzad Farzin called Atish With online playback , text and the best quality in mediac
متن آهنگ آتیش فرزاد فرزین
 
من با خودم بستم که تا تهش هستم فکر تو از سرم نمیرهمغرور و کم طاقتم میدونی بد عادتم اما دلم پیش تو گیرهبد گیرم سر تو خب پیگیرم یه جورای
دانلود آهنگ فرزاد فرزین آتیش
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * آتیش * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , فرزاد فرزین باشید.
دانلود آهنگ فرزاد فرزین به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Farzad Farzin called Atish With online playback , text and the best quality in mediac
متن آهنگ آتیش فرزاد فرزین
 
من با خودم بستم که تا تهش هستم فکر تو از سرم نمیرهمغرور و کم طاقتم میدونی بد عادتم اما دلم پیش تو گیرهبد گیرم سر تو خب پیگیرم یه جورای
یادم رفته نوشتنو. اینکه بنویسم از چیزایی که نمی‌تونم بگمشون. می‌دونی؟ زندگی سخته و اینکه نتونی از سختی‌ش بگی، سختترش می‌کنه. سه هفته‌ست که سیگار نکشیدم. هیچی. باورت می‌شه؟ سه هفته! که قول داده‌ای و داده‌ام قوی باشیم. که قول داده‌ای و داده‌ام.. ولی سخت است! می‌دونی چجوریه که ساعت چارصب دلت بخواد قولِ سه‌هفته‌ایتو بشکونی؟ وقتی نمی‌تونم حرف بزنم چی باید بگم دیگه تو ادامه‌ی این کلمه‌ها؟ از روزی بگم که کسی که به عنوان یه دوست روش حساب کرد
میگمااااا
تو گرامر زبان انگلیسی یه مخفف هست برای قسمت سوم فعل خوب!!
اینجوریه: p.p
شمام پی پی خوندینش یا فقط منم که اینجوری خوندنشو کشف کردم و به مغزم شک کردم!!؟؟
اینکه این همه سال داشتم اینو پی پی میخوندم و الان تو همین لحظه و ساعت فهمیدم که چی میخوندم؟؟!!!!
@-@
!Hey God
اونجایی؟ 
بیا سوال دارم ازت...
چی شد که تو خلقت جنس مونث انقدر زمینه درد کشی گذاشتی ؟ هوم ؟ چیطو شد که فکر کردی ماهی یه بار تمام جونش درد بکشه اوکیه باهاش ؟ چیطو شد راه تولید مثل رو اینجوری گذاشتی؟ چرا فکر کردی جنس مونث تحمل این فشار و درد وحشتناک رو داره پس بذار همین جوری درستش کنم ؟ خرده پرده ای داشتی باهامون ؟ حالا بذار دیگه نگم برات از pms و چیزای دیگه ! چه طور شد همه اینا رو که گذاشتی ، بعد اومدی تو کتاب مقدست فرمان دادی که "...زنها بگو خودش
متن آهنگ قرار آخر از علیرضا روزگارواسه آخرین بار قراری بذار میخوام با تو اتمام حجت کنمدلی رو که دادی پی سر نوشت میخوام با خیال تو قسمت کنمواسه آخرین بار قراری بذار همون جا که با تو شدم رو به روسلامی که گفتی هنوز یادمه خداحافظت رو همونجا بگو

ادامه مطلب
چقدر خوبه که، هنوز پیشمی
هنوز دارمت، توی ترانه هام
میشه با واژه‌ها، یه بوسه‌‌ی عمیق
بگیرم از لبات، هر جور که بخوام
چی میشه از تو گفت؟! خیالِ خامِ من
نگات سوژه‌ی، شعرِ معاصره
شبیه منزوی، منم یه شاعرم
بذار ازت بگم، ولی محاوره!
تو آلیسی و من، یه سرزمینِ کور
چشای روشنت، عجایب منه
کلاسیکم ولی، سپید بودنت
یه اتفاق نو، تو قالب منه
بخند بی‌دلیل، بخند پشت هم
که خنده‌هات بشن، آرایه های من
بذار تصویری که از توئه، فقط 
برای من بشه، فقط برای من
تو آلیس
دانلود آهنگ فرزاد فرزین آتیش
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * آتیش * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , فرزاد فرزین باشید.
دانلود آهنگ فرزاد فرزین به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Farzad Farzin called Atish With online playback , text and the best quality in mediac
متن آهنگ آتیش فرزاد فرزین
 
من با خودم بستم که تا تهش هستم فکر تو از سرم نمیرهمغرور و کم طاقتم میدونی بد عادتم اما دلم پیش تو گیرهبد گیرم سر تو خب پیگیرم یه جورای
" منم یه شاعرم "
چقدر خوبه که، هنوز پیشمی
هنوز دارمت، توی ترانه هام
میشه با واژه‌ها، یه بوسه‌‌ی عمیق
بگیرم از لبات، هر جور که بخوام
چی میشه از تو گفت؟! خیالِ خامِ من
نگات سوژه‌ی، شعرِ معاصره
شبیه منزوی، منم یه شاعرم
بذار ازت بگم، ولی محاوره!
تو آلیسی و من، یه سرزمینِ کور
چشای روشنت، عجایب منه
کلاسیکم ولی، سپید بودنت
یه اتفاق نو، تو قالب منه
بخند بی‌دلیل، بخند پشت هم
که خنده‌هات بشن، آرایه های من
بذار تصویری که از توئه، فقط 
برای من بشه، فقط
سطل آشغال رو دادم به مهندس که ببره بیرون، بهش گفتم سطل رو بذار تو حیاط بمونه. (منظورم این بود که پلاستیک آشغال‌ها رو بردار بذار تو کوچه و سطل رو بذار تا صبح تو حیاط هوا بخوره. بیشتر وقت‌ها همین کار رو می‌کنم تا بوی بدش بره.) پرسید بذارم تو حیاط؟ گفتم آره. بعد که رفت بیرون، گفتم ای بابا! الان فکر می‌کنه سطل رو با آشغال‌هاش باید بذاره تو حیاط. چون باهاش قهر بودم وقتی برگشت دیگه نمی‌شد ازش بپرسم چیکار کردی. تو فکر بودم که برم خودم چک کنم ببینم کجا
برا شمام عکس قالبو باز نمیکنه یا فقط برا من اینجوریه =/ 
+ خو فعلا قالب قبلیم باشه تا بعدا بیام درستش کنم 
++ الان ک فک میکنم میبینم قالب وبلاگم اهمیت چندانی نداره 
مهم محتواس ک اونا هم اهمیت چندانی ندارنو جز یه مشت چرتهو پرت چیز دیگ ای نیستن 
پس همین ساده باشه بهتره =/ 
ده بار زمین میخوری یازده بار بلند شو!
تلاش کن!تلاش کن!تلاش کن!
سه بار روی برگه ای که جلوته و داری درس میخونی بنویس:نتیجه میده!نتیجه میده!نتیجه میده!
چقد دوست دارم این قسمت resilience تو اون ویدیویی که گفتم رو بنویسم تک تک جمله هاشو!
اینکه وقتی تو حرکت میکنی بری سمت هدفت چقد همه چیزای عجیب غریبی اتفاق میافته!
یه کاری نکن که زندگی فکر کنه زمینت زده.
وقتی یه هدف مشخص کردی ... براش بجنگ!حتی اگه قلبت باهات راه نیاد!
حتی اگه سخت باشه...
باید بدویی...راه بری...بخز
تا حالا شده با یه بچه بازی کنید و وسایلشو یه لحظه ازش بگیرید بعد با خنده دوباره بهش برگردونید، وقتایی که اونم سر حاله و میدونه بازیه و  خوشحال میشه، یا خودتون وقتی بچه بودین، یادتون میاد اینجوری باهاتون بازی کرده باشن؟
ادامه مطلب
وقتی حالم بد بود خیلی چیزا داشتم کمبود
هیچکسیم دورم نبود دستامو گرفتی چه زود
وقتی همه پسم زدن شروع کردم قدم زدن
تو خلوت خودم بودم میخواستم بگیری جونمو
گفتم خدا خودت بیا و دستتو بذار رو شونه هام آروم بشم
چرا اینجورین باهام این آدمای توی شهر
انقده پس زدن منو تا از همشون دور بشم
مث آب زلال بودم کاری کردن تیره بشم
خدا خودت بیا و دستتو بذار رو شونه هام آروم بشم
چرا اینجورین باهام این آدمای توی شهر
انقده پس زدن منو تا از همشون دور بشم
مث آب زلال بودم
بچه ها از سر و کولش بالا می روند. موهایش را می کشند. گوشش را سخت فشار می دهند. بینشان دعوا درمی گیرد. می رود سوایشان کند. با دست های کوچک و سنگینشان سیلی بر گوشش می نوازند. بغضش را فرو می خورد. هیچ نمی گوید. تلفن زنگ می خورد. ایستاده جواب می دهد. بچه ها به دامنش آویزان می شوند و تلاش می کنند او را بنشانند تا گوشی را از دستش بگیرند. کمر دامنش را با یک دست محکم گرفته است. خانم همسایه می گوید: میای بریم پارک؟ این هیولا کوچولا دارن سر در میرن بیا بریم هم خ
سرخ و سفید و تپلممامان می گه مثل گلم
شیرین زبونی می کنمبابام می گه که بلبلم
وقتی که دامن می پوشممامان می گه عروسکم
ادابازی درمی آرمبابام می گه بانمکم
من نه گلم نه بلبلممن آدمم مثل شمام
شکل خودم رو می کشمکنار مامان و بابام
شاعر: شکوه قاسم نیا
 
سرخ و سفید و تپلم 
حدس می زنم / دلم می خواد
که الان مشهد باشی ...
شاید چون بیشتر از هر چیزی به مامن احتیاج داری و بس
کی بهتر از خود آقا واسه پناهت شدن خب؟
نمی دونم "دقیقا" و "به طور مشخص" چی بهم ریختت
گناه / اشتباه ت؟
نبودن من؟
تموم کردن من؟
اصلن ورود دوباره ی من به زندگیت؟
تفاوت دنیامون با هم؟
اشتباهات من؟
اشتباهات خودت؟
گذشته مون؟
کم و زیاد بودنمون؟
یا ...
شایدم همه ش خب !

چیزی که فقط حس می کنم باید بهت بگم و لازم می دونم که بدونی اینه که من بحران مشابهی رو گذروندم و "شا
هووووف ب کنکور ده روز مونده خیلی استرس دارم نمیدونم چیکار کنم کم مونده سکته کنم.....خدا بهمه کنکوریا کمک کنه.....اینچروزم چجوریه سرمیشه خدامیدونه....این استرس بگذره استرس اعلام نتایج شروع میشه...بعضی وقتا از استرس میشینم گریه میکنم....من فقط گریه میکنم یا بچه های کنکوری شمام گریه میکنین؟
ایرانی جماعت نمیتونی محدود کنی...
از صبح درحال تلاشم که برم تلگرام، چون میدونستم اونجا حتما میتونم روشای دیگه ای برای دور زدن محدودیت اینترنت پیدا کنم توی یه گروهی عضو شدم که همه درحال چت گفتن روش های دور زدن اینترنت :))
بعله دیگه ما ایرانی ها همچین ادمایی هستیم :)
 
نگران نباشید هرچی یاد گرفتم میام به شمام میگم :))
 
امروز یه خانوم حدودا پنجاه ساله اومده بود، سی تی شکم و لگن داشت بعد تا اومد تو اتاق شالشو درارود وبا یه حالتی اومد که حس کردم قصد داره مانتوشو هم دراره، گفتم لازم نیست و اینا گف نه من نفسم میگیره بعد شالشو ک دیگ دراورده بود کارشناس خانوممون اومد گفت لازم نیس روسریتو دراری و فلان با لحن طلبکار گف من نفسم میگیره خانوم،حالا این کارشناسمونم مذهبی طوره داشت بهش توضیح میداد که شالتو بذار، جلوشو باز بذار اینم همینطور داشت میگف نهههه من نفسم میگیره
دیونه ها
منتظر بودین من بگم که دارم میرم شمام بزنین رو دنده رفتن و حذفیدن
من دلیل محکم دارم شما چی؟!
نگین که بخاطر من میرین چون باور نمیکنم اصلااااااا
همه اتون حذف هاتون رو لغو کنین
یاسی!!
پیشول!!
وب هام هستن..ولی من همون لیندا نیستم..فقط شاید گاهی اخلاقم خوب شه بقیه اوقات گنده!!
چون توی سینه ام سمت چپش جای قلبم خالیه..چون یکی درش آورد بردش
پس هیچ احساساتی ندارم که غل غل کنه!!
سیما شی!!
فکنم بااین پستم نتیجه ارو بدونی!!
رفت!!
متن آهنگ هر وقت که بودی امیر تتلو
هر وقت که بودی همه چی قشنگ شد
تو الحق که خوبی
یک یک دو دو هشت
قلبم یه جوری میزنه واسه فقط تو
که عمراً بدونی
هر وقت که بودی همه چی قشنگ شد
هر وقتم نبودی ، نبودی رو ولش کن
عشقم جونم همه چیزم
بذار همه زندگیمو به پات بریزم
بذار شاعر شم شعرتو بنویسم
ادامه مطلب
روزی چند بار قربونت بشمو میشنوم از آدمای مختلف، از دوست، رفیق، هم اتاقی و بلاه بلاه، ولی دلم واسه هیچکس ضعف نمیره که تو. تو که میگی قربونت بشم اینطوری میشم که هوم، خب! :)) یه بار هم بهت گفتم، گفتم کلا تو فاز خدانکنه و این‌ها نیستم در ری اکشن این جمله اما خب واسه تو اینطوری میشم که خب. :دی
میگی قربونت بشم و دل من غش میره. اما خب دو جا بیشتر غش رفت
 کجا؟ اونشبی که نوشتی «قربون جنگیدنت بشم». و بذار اعتراف کنم که هزار بار خوندمش. و هی زمزمه کردم قربون ج
لباسای رنگی رنگی و شاد بپوش.بهترین ساعت خواب 10 شب تا 4 صبحه، اما حتی اگه شب و دیر خوابیدی، صبح زود بیدار شو.زیر بارون راه برو! نترس از خیس شدن!بهترین صبحانه یه لیوان آب و بعد نیم ساعت خوردن مقداری میوه است.صبحانه ات رو ببر تو حیاط. بقیه رو هم صدا بزن بیان.فقط و فقط آهنگ هایی گوش کن که ملودی شاد و متن مثبت دارند.روزی چند دقیقه با یه آهنگ شاد و دلچسب برقص.توی حموم آواز بخون! آب بازی کن ، چه اشکالی داره؟!بی مناسبت برا خودت و دیگران کادو بخر!تلفن رو برد
پر از تشویش و نگرانیم. جنس این تشویش فرق داره. دارم بالا میارم.
یکی داره تو گوشم میگه حسین حسین حسین شهیدا. اون یکی داره اذان میگه. یکی دیگه داره یه داستان سورئال مینویسه. 
من خودخواه نشدم. عجیب نیست؟ عجیبه. این من نیستم. گفتم نگو، بخواب. داشت اذیت می‌شد، درد داشت، گفت حرف بزنیم. خیلی مهمه؟ من کثافت خیلی مهمم؟ چه گوهیم؟ بقیه چی؟ بس نیست؟ گوشیو بذار کنار کپه مرگتو بذار. چه زود سحریو خوردن تموم شد. سحریو تو گوشی خوردم. تو گوشی خوابیدم. مامان تو صفح
 
جاتون بین همسایه‌هامون خالی، یک شیرینی تر کاکائویی فرد اعلا، باقلوا، دارک!، پخته بودم که حرف نمی‌زد اصلا. به خاطر ماه رمضون کم درست کردم، وگرنه قابل شما رو نداشت، بین همسایه‌های اینجام پخش می‌کردم :)
دیروز بین درست کردن و نکردنش مردد بودم. آخه یه کم تنبل شدم و راحت‌طلب. آخرش گفتم یا امام حسن، فقط به خاطر شما :) و البته اون خواسته‌ای که امیدوارم شما دعا کنین خدا اجابت کنه =))) خلاصه که نمی‌دونم امام حسن جان چی جواب دادن، ولی من مثلا معامله ک
حاجی می‌گفت موقع ساختن آپارتمان یک روز با معمار قرار داشتم برای اندازه‌گیری و لیست وسایل لازم، آمد و کمی صحبت کردیم و لیست کرد، زمانی که می‌خواست برود، پرسید:_آقای "ر" خونه برای خودته؟
_چطور؟
_ ببین اگه برای خودته و خودت می‌خوای توش بشینی مثلا حداقل ۲۰۰ تا میلگرد کلفت بذار، اما اگه می‌خوای فقط بسازی و بفروشی می‌تونی میلگرد‌هاش رو کمتر بذاری، مثلا به‌جای ۲۰۰ تا میلگرد ۱۵۰ تا بذار!
_ حالا من یا یکی دیگه، چه فرقی داره؟
_ میگم یعنی اگه برای خو
خدایا شکرت خیلی خیلی خیلی زیاد !شاید اگه میشد خیلی خیلی بیشتر!
راستی بگمتـون هرکی رو دوسش دارید خواهشا ابراز علاقه نکنید اونم میذاره میره شمام بدون دوست و یـار میشید :)) ! حالا بعد از این همه مدت دعا میکنم پیامم رو نخونده باشه و من بتونم پاکش کنم ! کاش قابلیت های برنامه ها اینقدر زیاد میشد که میدونستی فلانی از اون بالا پیامتو خونده !
شمام فکر میکنید اسم کتاب رو از روی شعر سپهری برداشته یا فقط من اینطوریم؟
 
 
پ.ن: ممنون از تمام دوستان با کامنت های بلندبالاشان در پست قبل. هنوز هم چندتا بی جواب مانده و من نمیدونم کی برسم جواب بدم‌. ضمن اینکه اضافه کنم پست قبل غرو ناشکری نبود. یه‌جور تثبیت تفکر بود. یعنی فقط میخواستم دو تا تصوراتمو با هم مقایسه کنم و نتیجه بگیرم. نه اینکه غر بزنم و گلایه کنم :)
دانلود آهنگ پازل بند حریص
ترانه و آهنگ جدید بسیار زیبا حریص از پازل باند
بهترین کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ و لینک مستقیم و پخش آنلاین و متن ترانه کامل از سایت عاشقانه ها
Download New Song Puzzle Band Harris
متن آهنگ حریص پازل بند
دیگه باید بری اگه حال دلمون بده آخه مگه این رابطه چه گلی به سرمون زده بیا دیگه باور کن بینمون هیچ حسی نیست این تاثیر داروی بی حسی نیست ما زبون همو بلد نشدیم آخر
نیستمت شاید نکنی باور مرگ یه بار شیون یه بار
سخته ولی برو منو راحت بذار نشد که بشه خ
خب عرضم به حضور عنبرتون 
وای تا گفتم عنبر یه خاطره یادم اومد
آقا خط اول میخواستم بگم قرار بود یه پست بزنم ولی پست پیدا نشد که یهو گفتم عنبر    یه خاطره یادم اومد ...  اومدم از عنبر بگم  که دیدم +10   از خیر اونم گذشتم خلاصه امشب شب ما نبود شانس با ما یار نبود تف به این وضع یعنی حتی کوچکترین یار و یاوری برای من نمونده :/
_____________________
یه آقا هست در محل کار سیبیلای چنگیز میبینه انگار کابل شارژ دیده 
همیشه برام سوال بود که تو که هیچ وقت شارژ نداری کیفم ب
توی همین زندگی کوتاه تا الان، چهار یا پنج تا تجربه به دست آوردم که خیلی کلیدیه؛ البته شاید بشه گفت به همون نسبت که ما چیزی نیستیم و کاره‌ای نیستیم توی عالم، تجربه‌هامون هم خرد و کوچولو موچولوئه و اما وقتی نگاه می‌کنم می‌بینم فلان مسئله رو خوبِ خوب می‌فهممش و قشنگ نشسته به جونم، می‌فهمم آهان این دریافت من از زندگیه.
 
حالا فکر کردید همه‌ش رو الان لیست می‌کنم؟ حاشا و کلا :)) به این ارزونی‌هام نیست.
 
یکیش اینه که برای آدم عصبانی نباید خورا
اون روزی که گفت دلش رفته و برنگشته ، یهویی عجیب دلم پیچید تو هم ! ترسیدم براش... ترسیدم که دوباره گرفتار بشه ،دوباره همه زندگیش محدود بشه ،دوباره وابسته بشه، دوباره اشتباه کنه... میخواستم بهش بگم که کلی میترسم که دوباره لبخند با صورتت قهر کنه . میخواستم بزنم پس کله اش و بگم مرررد! به خودت بیا !
ولی هیچی نگفتم... فقط گفتم مواظب خودت باش . باشه ؟ مسلک مرغ زیرک رو الگو کن...
حالا امروز وارد کتابخونه که شدم دیدم رو بساطش خوابش برده . رفتم کنارش بیدار شد. ج
یه بادکنک رو پر از آب میکنیم و به زور می چپونیم توی یک جعبه ...
یه سگ گرگی رو قلاده می زنیم و تربیتش میکنیم تا دست بده ...
یه بچه را که داره اذیت میشه و میخواد داد بزنه که بابا منو نبوس هی سقلمه می زنیم که ای داد بده زشته بذار ببوستت خب ...
دخترمون میخواد وسط خیابون کرکره خنده سر بده . میگیم ای وای زشته مردم چی میگن ...
پسرمون میخواد بجای لباس مجلسی با تیشرت و جین بره عروسی.  میگیم وای آبروم رفت ...
کلا به همه میگیم اونی نباش که هستی چون مموش و حرف گوش کن و
وقتی بعد از سه سال منو با اسمم صدا زدی انگار واسه اولین بار شده باشم یکتا، یکتای تو ... خودم رو از بیرون می‌دیدم که لُپ‌هام گل انداخته و چشم‌هام برق میزنه و یه شوقی دویده تو وجودم که آروم و قرار رو ازم گرفته. همیشه ادعا داشتم بلد واژه هام ولی تو با نگاهت با کلماتت با مدل دوست داشتنت، یه جوری منو زیر و زبر میکنی که لال ترین میشم. اصلا تو که باشی، یادت که باشه، خیالت که جا خوش کنه من هول‌ترین و دست و پا چلفتی‌ترین معشوقه عالم میشم. باش... انقدر باش
این کلمه رو بخونین: المشنگه. شمام اَلمَشَنگه خوندین یا من فقط اَلمَشَنگم؟! :دی
داشتم تو واژه‌یاب دنبال معنی «هنگامه» می‌گشتم، دیدم تو فرهنگِ مترادف و متضاد، یکی از معانیشو نوشته المشنگه. دفعهٔ اول اَلمَشَنگه خوندم؛ و دفعهٔ دوم تبدیل شد به اَلَمشَنگه. :))
چرا به‌شکل الم‌شنگه نمی‌نویسین خب؟!
پ.ن. قبلاً که یه نفر می‌گفت از وقتی شاغل شده‌م، نمی‌رسم وبلاگمو به‌روز کنم، می‌گفتم یعنی روزی یک ربع هم وقت نداره؟ حالا که خودمم روزی هشت نه ساعت سر
⚡️ عبارات و اصطلاحاتی در نحوه‌ی تعارف در باز پس‌گیری پۊل در زبان گیلکی:
بنه (=باشه، بمۊنه) bane
پۊل بنه تی ور
(فارسی: پۊل باشه پیشِت)
قابل ندأره (=قابل نداره)
تی قابل' ندأره
(فارسی: قابل تو رو نداره)
بدأر (=داشته باش)
بدأر تره لازم بۊنه
(فارسی: داشته باش لازمِت می‌شه)
دنی تی جیف (=بذار تو جیبِت)
نخأنه، دنی تی جیف
(فارسی: نمی‌خواد، (پول رو) بذار تو جیبِت)
مثال:
➖ علی، بیه تی پۊل که مره هدأ بی. تی دس درد نؤکۊنه.
➕ خواهش کۊنم، «بنه» تی ور!
➖ معرفت ٚ قۊر
حرفت را راحت بزنبی دلواپسی بپوشهر جا هم که خواستی قدم بذار هر وقت دلت خواست به آب بزنهر حیوانی را هم که خوشت آمد بغلش کن،مهم نیست گاو باشد یاگاو زاده یا پرنده ،فقط نگران چشم های دنبال کننده نباش.
ببین، تا بوده همین بوده،قضاوت ها نا تمام اند و پشیمانی ها بی پایان.توی پروفایلت، خودت باشتگ شلوارت را بعد ِ خرید بکنکفش نو را همانجا بپوش و بیا بیرونساندویچت را دو‌نونه با خیارشور اضافه دستت بگیر و توی خیابون در حالی که به گردنبندهای چشم نواز طلاف
خاطره کتابخوان معلول
خاطره کتابخوان معلول
 
خاطره کتابخوان معلولدیدی بعضی وقتا هرکاری می‌کنی حالِ دلت خوب بشو نیست؟!با چند تا دوستی که معمولا با اونا بودی حس خوب داشتی، این ‌ور اونور میری، حالت خوب نمیشه…موسیقی مورد علاقه‌ات رو گوش میدی، نوچ‌…بازم خوب نمیشه…تفریح و سفر میری…میبینی نه، مث اینکه باز کارساز نیست…اما یهو یکی میاد یه کتابِ مشتی بهت میده… و انگار پرتت می‌کنه وسط بهشت!میری تو کتاب و نمی خوای از توش در بیای!اصلا تا حالِ دل
دانلود آهنگ جدید هیوا قصه خیالی
Download New Music Hiva gheseye khiali
آهنگ جدید هیوا بنام قصه خیالی
سرمو بذار رو شونت توی قصه ی خیالی بذار تا عطر تن تو بپیچه توو این حوالی
سرمو بذار رو شونت که یه عمره بیقرارم همه دلتنگیمو میخوام روی شونه هات بذارم
 
ادامه مطلب
خیلی دیر فهمیدم که باید با زور با خودم رفتار کنم.دیگه بسته‌ی اینترنت نخریدم واسه گوشیم.اینستا رو هم دی‌اکتیو کردم.کلش رویال هم که از قبل پاک شده بود...و الان اوضاعم بهتره.باید توییتر رو هم پاک کنم...- همچنان تلگرامِ لعنتی رو نمی‌شه پاک کرد...- همه فکر می‌کنن من خیلی درس‌خونم. یه برنامه‌ای رو گوشیم نصب کردم که نشون می‌ده در شبانه روز چند ساعت صفحه گوشیم روشن بوده. حدس می‌زنین چند ساعت؟ ۸ ساعت! حداقل ۸ ساعت! هر روز هم همینه. روز تعطیل که حتی بیشت
هرکدوم از انیمه هایی که در ادامه معرفی میشن ارزش یه پست جداگونه دارن ولی به دلیل محدودیت توی گذاشتن تصاویر و هم سبک بودنشون توی یه پست قرارشون دادم و همشون فوق العاده پیشنهاد میشن! البته برای دوستانی که جنبه ی بالایی دارن و توجه داشته باشید بیشتر پسرونه هستن!
من که عاشقشونم امیدوارم شمام خوشتون بیاد!
 
ادامه مطلب
امروز فهمیدم پولی که قراره برای کارم بگیرم خیلی کمتر از اون چیزیه که انتظارش رو داشتم . خیلی زیاد نبود اما چون اصلا انتظارش رو نداشتم ، بد جوری خورد تو برجکم . رو حال و هوام و نمازم تاثیر گذاشت اصلا :( داشتم با خودم فکر می کردم با مرگ می خوام چیکار کنم که قراره همین طور غیر منتظره تمام دنیا رو ازم بگیرن ...
+ برام خیلی مهمه که پسرم بهم به عنوان یک تکیه گاه نگاه کنه . این که کنارم احساس امنیت کنه . این که وقتی دستش رو میگیرم انگار که دیگه هیچ چیز نمی تو
صداهه برگشته. 
با همون هلوی لعنتی توی دستش که نمی‌دونم این موقع سال از کجا گیرش آورده. 
یه گاز بزرگ به هلوش می‌زنه. می‌گه سولویگ، تا کی؟ بس کن! فکر می‌کردم دفعه پیش که باهات حرف زدم آدم شدی، اما معلومه که این طور نبوده. آروم می‌گم مگه چی کار ک... داد می‌زنه که چی کار کردی؟ خودت هم می‌دونی سولویگ! بهت گفته بودم خودتو دست بالا نگیر، گفته بودم این قدر تلاش نکن، گفته بودم فکر نکن خیلی خفنی و از پس هر کاری بر میای! نگفته بودم؟ بیا، اینم نتیجه گوش ند
یارحمان 
داستان از اونجایی شروع شد که سکوت کردیم ، گفتیم عیبی نداره بذار اینجوری حرف بزنه 
ناراحت شدیم گفتیم حالا بذار اون از ما دلخور نباشه ، بذار دلِ اون نشکنه 
غافل از اینکه نفهمیدیم کوتاهی کردن در مقابل بعضی آدم ها زیادی پُرو شون میکنه 
زیادی فکرمیکنن که جایگاه شون نسبت به بقیه بالاتره ! 
مامان همیشه با بقیه نسبتا فروتن و افتاده حال تره ، انگار بلد نیست بد باشه 
اما میدونی با بعضیا باید سنگین باشی ، سنگین نگاه کنی تا بفهمه ما هم بلدیم 
ا
در حالی که دارم به خودم لعنت میفرستم که به عقاید دیگران احترام بذار، یواشکی حرص میخورم که چطور یه عده افسانه های دینالیزه!  [ دین +alized] رو باور میکنن؟! اسم دین که میاد انگار مهر ساکت شو روی مغز و منطق شون میخوره، حتی اگه به محدود شدن و محدودتر شدنشون ختم بشه... 
خدایا به قلبمون نگاه کن و آرزوهامون را برآورده کن.. خدایا آدم های درست و خدایی و با وجدان و اهل اعمال حلال سر راه من و خانواده ام بذار
خدایا فرصت های خوب پیش رومون قرار بده
خدایا از صدام خسته نشدی که اینهمه صدات میزنم و جوابی نمیدی
 مادرم تو بیست و سوم مرداد، وقتی که بیست و سه ساله بود من رو به دنیا آورد و بیست و سوم مرداد امسال، من بیست و سه ساله شدم. قشنگ نیست آخه؟
می‌دونی چیه، من از بیست و سه سالگیم خیلی توقع‌ها داشتم. مگه بیست و سه سالگی سن پخته شدن و تثبیت شدن نباید باشه؟ بیست و سه زیاده، دیگه کم نیست، بیست و سه عین بزرگ شدنه. نیست مگه؟ فکر می‌کردم وارد بیست و سه که می‌شم اول راه موقعیت‌هایی هستم که می‌خواستمشون ولی حالا نه، نیستم، اصلا هم معلوم نیست کی تو اون موقعی
سلام ای تو زیباترین عشق ممکن
محاله رقیبی برات بوده باشه
اصن اونقدر ذات عشقت درسته
رقیبت محاله که آسوده باشه
بذار باورت شه من عاشق ترینم
بدون تو دنیای من بی فروغه
نباشی، منو عاشقی هام سرابه
یقینا تموم غزل هام دروغه 
حصار تنت خوبه زندون من شه
گرفتار موج چشاتم یه خواهش
بذار وقتی غرق نگاهت می میرم
بازم زنده شم با یه موج نوازش
تو فانوس دستای روشن که داری
واسه قایق بی پناهم ، پناهی
همین که تو رو دارم ای عشق خورشید
نمی ترسم از وحشت این سیاهی
سلام ای
سلام علیکم
این که پارسال این موقع کجا بودیم و الان کجا بماند این که الان یسال گذشت هم بماند 
ولی خداجون به حق این ماه عزیز که در راهه خودت گشایشی بده به احوالم به زندگیم و... خودتون از حالم خبر دارید 
 
چقدر خوبه که یکی هست از حال آدم خبر داشته باشه جیک و پوک و تمام زیر و بم آدم و بدونه
خدایا با این همه گناه و نامردی من فقط شمارو دارم کی از شما آقا تر برای ما آقای من شرمنده از اعمالم ولی امیدم به فرج شماست 
خدایا شکرت برای اون که دادی و ندادی شکرت م
جدیدا بابام یاد گرفته هر چی کاره سخته بخاطر اینکه ورزش نمیکنم به اسم "بذار یه کم کار کنه ورزش شه بدنش سرحال بیاد" بندازه رو دوش من.
تو کوچه ما که فاضلاب آورده بودن ما میخواستیم لوله بندازیم از حیاطمون تا اگو،مامانم گفت برو به بابات کمک کن.(توجه کن،برو به بابات کمک کن)خلاصه رفتم بابام یه بیل داد دستم گفت زمینو بکن.یکی دو ساعت زمینو کندم (حالا بابام در طول این مدت داره با همسایه ها حرف میزنه منو نظارت میکنه 0_0 ).در همین حال و احوال مامانم اومد به با
از حد نگذرونید .
این شاید بهترین نصیحتی باشه که میتونم به هرکسی بکنم . اگه یه روزی بچه دار بشم، البته بعید میدونم چون خودم چه گلی به سر دنیا زدم که حالا بخوام تولید مثل هم بکنم، ولی اگه یه روزی بچه دار بشم سعی میکنم فقط همین و بهش یاد بدم: از حد نگذرون، هیچی و . باید توی هرچیزی ۵۰ درصد نقش داشته باشی، باید بذاری بقیه هم نقش خودشون و ایفا کنن . فکر نکن این یه لطف در حق بقیه‌س و داری بهشون فرصت ایفای نقش میدی، نه، این وظیفه اوناست . یادبگیر و بذار یاد
[برداشتی از فیلم سینمایی بمب؛ یک عاشقانه ]
شبا که موشکا مثل ستاره ها
میان تو آسمون مهمونیِ منه
برقا که قطع بشه کوچه خیابونا
تاریک تر بشه تکلیف روشنه
وقتی کنارمی ‌از گوله و ترکش
از سایه‌ی ارتش وحشت نمی‌کنم
تو مهمونِ منی جز تو کسیو به
این شب نشینیا دعوت نمی‌کنم
وقتی که رادیو با بوقِ ممتدش
اعلام می‌کنه وضعیتِ منو
پناهِ من تویی کسی به جز خودت
تضمین نمی‌کنه امنیتِ منو
پناهگاه من شو تا رو شونه‌ی تو کِز کنم
بذار با دستای خودم وضعیتو قرمز کنم
جنگ
هرکدوم از انیمه هایی که در ادامه معرفی میشن ارزش یه پست جداگونه دارن ولی به دلیل محدودیت توی گذاشتن تصاویر و هم سبک بودنشون توی یه پست قرارشون دادم و همشون فوق العاده پیشنهاد میشن! البته برای دوستانی که جنبه ی بالایی دارن و توجه داشته باشید بیشتر پسرونه هستن!
من که عاشقشونم امیدوارم شمام خوشتون بیاد!
 
ادامه مطلب
♪♬♬♪اومده اون روز که حتی فکشرم حالمو بد می کرد♪♬♬♪
♪♬♬♪حواست نبود به من، لعتی دیدم♪♬♬♪
♪♬♬♪دلت داشت به چشماش التماس می کرد دیگه دستت رو شد♪♬♬♪
♪♬♬♪از تمام خاطراتی که با من داری دور شو♪♬♬♪
♪♬♬♪خوبی مثل اینکه زدبه چشمات کورشد♪♬♬♪
♪♬♬♪دیگه نبینمت فقط دور شو♪♬♬♪
♪♬♬♪حال منو نمی دونی تمی تونی که بفهمی♪♬♬♪
♪♬♬♪میگیره آهمو زندگیت ببین الان داری می خندی♪♬♬♪
♪♬♬♪واسه من کاری نداشت بخوام مثل تو امشب بایکی♪♬
هروقت که بودی ، همه چی قشنگ شد
تو الحق که خوبی
قلبم یه جوری ، میزنه واسه فقط تو
که عمراً بدونی
آ ، یک یک دو دو هشت !!
هروقت که بودی !
همه چی قشنگ شد !
هروقت هم نبودی !
نبودی رو ولش کن …
عشقم ، جونم ، همه چیزم
بذار همه زندگیمو ، به پات بریزم
بذار شاعر شم ، شعرتو بنویسم
بدون من عاشق کسی غیر خودت نیستم
عمرم ، یکی یه دونم
بدون عمراً ، من تو رو با کسی یکی بدونم
کلاً انگار ، با همه فرق داری
خب من ، میدونی فرقتو میدونم
هر وقت که بودی ، همه چی قشنگ شد
انقده تو خو
خب امروز همون روزی هست که تنهاترینم و باید خودم رو بغل کنم. جدایی از ح سخت بود اما ارزشش رو داشت.
دیشب پریشان گذشت و خواب‌های مولکولی دیدم. 
الان به طرز عجیبی خوبم و البته تلقین هم می‌کنم که خوب باشم. مهم نیست خودم رو جمع می‌کنم من سخت تر از این رو هم داشتم و اگر نداشتم بذار بر سختترینشون هم غلبه کنم.
من می‌تونم.
شجاعت یعنی اینکه بپذیری قرار نیست همه‌چی اونطوری که تو میخوای پیش بره.
باور یعنی اینکه بدونی تهش همونی میشه که میخوای.
میدونم!
شجاعتم نیاز به تلاش‌ه! باورم ولی بیسته بیسته!
این روزا روزای سختی‌ان...
همسر میگه شاید خدا میخواد یه چیزی بهمون یاد بده... میدونم خدا میخواد منو مجبور کنه صبورتر باشم! ولی خدای خوبم! زمان با ارزشی که تو بهمون هدیه کردی داره بی‌خود و بیهوده میگذره. داره هدر میره. داره تلف میشه... و تو این دنیا، چی "تجدید ناپذیرتر" از زم
هرکدوم از انیمه هایی که در ادامه معرفی میشن ارزش یه پست جداگونه دارن ولی به دلیل محدودیت توی گذاشتن تصاویر و هم سبک بودنشون توی یه پست قرارشون دادم و همشون فوق العاده پیشنهاد میشن! البته برای دوستانی که جنبه ی بالایی دارن و توجه داشته باشید بیشتر پسرونه هستن!
من که عاشقشونم امیدوارم شمام خوشتون بیاد!
 
ادامه مطلب
وقتی یه کاسه پر از الوک :') میخوری و بعدش دلت میخواد بخوابی:')
فردا امتحان دارم !!ساعت آخر !!
میخوام بخوابم و صبح زود بیدار بشم مثلا 4 صبح !! واقعا چقدر ای روزا کار هس چقدر بدو بدو و چقدر نرسیدن و در انتها با تلاش بسیار رسیدن :دی
استرس ندارم میخوام بیخیال باشم بابا بقول خانم انصاری دنیا همش یه نیمچه اس با استرس و ترس و ای چیزا بزنیم خرابش کنیم که چه بشه مثلا :')
برم استراحت ...
امروز عجب حالی داشت بارون زد و ما ناگهانی با برو بچ مدرسه فلنگو بستیم و بجای س
بیا یه لطفی کن
یه مدت فکر نکن...
دنبال جمله نگرد...
واژه ها رو کنار هم نچین...
دنبال پایان تلخ داستان نباش...
زندگی داستان نیس...فیلم هم نیس...
زندگی فقط یه سکانسه...
مثل برق یه سیلی ...
مثل یه بغل محکم...
مثل یه جیغ بنفش از سر هیجان...
مثل یه نفس از سر آسودگی ...بعد از یه کنکور که واست آسون بوده...
به قول سهراب زندگی یافتن سکه ده شاهی در جوی خیابان است...
زندگی همین لحظه هاییه که انقدر سریع دارن میگذرن که واست توهم تداوم ایجاد کردن...مثل خط های سفید وسط جاده ...ک
دخترم سرما خورده حسابی و این دو روز گذاشتمش خونه مامانم
با امروز میشه سه روز که صبح ها میبرم و اونجا میذارمش و بعد از کارم ناهار میخورم و شب میام خونه.
دیروز یعنی روز دوم مامانم بهم گفت بیا و دخترتو بذار پیش منو بهم پول بده براش ( مامانم پرستاری میکنه از بچه ها) نمی تونستم بگم نه که !!
بهش گفتم نمیتونم پولی ک از بچه ها میگیری رو بهت بدم گفت تو بهم دویست بده، باید جاهاز بخریم واسه آبجی و تو بیا دخترت رو بذار اینجا .نبرش مهدکودک.
گفتم باشه ولی بابا چ
سلام 
کاربرانی که عروسی های خنده دار، خواستگاری های عجیب و خنده دار، خواب های خنده دار یا دعوا های خنده دار دیدین تعریف کنید، من یه دعوای خنده دار مامانم تعریف می کنه؛
مامانم تازه ازدواج کرده بود، پدرم با عموم دعوا می کردن، پدرم از اون آدم هایی هست که دوست داره دعوا کنه مردم جلوش رو بگیرن، به مامانم گفت برو یه چوب بیار، مامانم تو سن کم ازدواج کرده هر کاری بهش می گفتن گوش میکرد، رفت یه چوب بزرگ آورد داد بهش، پدرم گفت بذار زمین بذار زمین چوب رو
احساس میکنم در همه ابعاد زندگیم «آفتابه، لگن هفت دست/ شام و ناهار هیچی» را به تجلی رسوندم.
حالا نه اینکه از این به بعد برنامه بخواد عوض بشه، نه، بذار تا تهش بریم ببینیم که چی میشه.
پ.ن: «توقعت زیاده» نام آهنگی است از گروه ولشدگان که همچین بی ربط هم نیست به احوال.
پ.ن2: 10میلی گرم ریتالین برای 4 ساعت غرق شدن در مباحثی از macroeconomics
خب آقای استان‌دار یا هر چی!
وقتی به اون طفلک که از روی درد بهت می‌گه:
به فکر تمام عرب‌ها هستی یا فقط اعراب سوریه؟
می‌گی:
بی‌تربیت مخالف نظام!
دیگه جمله‌ی بعدیت که بهش می‌گی:
ما برای شما خونمون رو هم می‌دیم
شنیده نمی‌شه که
بذار راحت فحششو بده!
چیکارش داری؟
تحمل و صبرت کجاست؟
ای بابا!
انقدر گل به خودی نزنید دیگه!
دانلود آهنگ جدید مجید خراطها امشب چته
Download New Music Majid Kharatha – Emshab Chete
پخش بزودی – دمو آهنگ اضافه شد

مجید خراطها امشب چته

امشب چته همش رو اعصابی چرا
امشب چته اصلا نمی خوابی چرا
امشب چته دوباره بیتابی چرا
امشب چته با کی کجا بودی
امشب چته فاز تموم خنده هات
امشب چته سرخه چشات
امشب چته امشب چته
بس کن برو و خاطره هاتو هم از یادم ببر
تنها چیزی که دادی قرصای خوابه ببر
پاشو برو! این بی کس دیوونه رو تنها بذار
امشب ولی عمدی برو شیرای گازو وا بذار
مردن برام ر
طبق عادت روزی چند بار اینترنت رو روشن میکنم و تازه میفهمم چقد زندگی ما به تلگرام و اینستاگرام وابسته بود،  چک کردن اخبار و با خبر شدن از اوضاع دوستان و آشنایان، که غیر این حس دوران چاپارخانه و کبوتر نامه بر بهت دست میده.. این که بنزین گرون شده حقیقتا برام مهم نیست،  هرچند روی کاغذ تصمیم مثبتی به نظرم میاد اما در عمل با دخل و خرج مردم نمیخونه،  اما برام مهم نیست چون ماشین ندارم و گرونی های بعد از اینم مهم نیست چون خیلی وقته آرزوهامونو بر باد دی
من یه شب بارونی نخوام درس بخونم باید کیو ببینم؟
همه رفتن به بهانه اینکه فاطی درس داره بذار بشینه بخونه!
من نمیخوام درس بخونم اصلا...
منم میخواستم برررررم!ولی خب...نرفتم!
میدونین دلم چی میخواد؟
 لبو و باقالی داغ میخوام...زیر چتر دکه ...تو گنج نامه ای... عباس آبادی ...جایی!یه جوری این پا و اون پا کنم از سرما و لبو بخورم...خب چیه؟
حوصله کتابام رو ندارم به این هوای خوب!
 
۱۹۰ از اون صفحه ها مونده هنوز :) در ابهام بشینم تا صبح بخونم آیا ؟! یا نه ؟!
یه سری آهنگا رو پلی کردم بس ناجوانمردانه حال خوب کنه!
فک کنم یه سه دقیقه کمتر برم کتابمو باز کنم و تمام صفحه هاشو از اول بو کنم و بعدم شروع کنم اون ۱۹۰تای باقی مونده رو بخونم ! 
و اگر در توانم باشه فردا کتاب جدیدم رو بخونم ! و به شمام معرفیش کنم !اگه بیدارم چون توی ساعت خوابم یه قهوه خوردم و این جلوی خواب منو گرفت !اینکه یه هفته تمام شایدم کمتر از یکشنبه تا یکشنبه !خودمو از د
آدمای حسود و پلید هیچوقت به اون چیزی که لایقشونم هست نمیرسن ! چی پیش خودش فکر کرده بود ! بذار فکر کنه مهم نیست ! یک روزی من در پس هیاهوی این شهر اونم به فراموشی میسپارم !
وقتی حالت دگرگون و آشوبه ، اگه اون کسی که انتظارشم نداشتی زنگت بزنه بازم تو برات فرقی نمیکنه ! به گمونم به حس و حال من آگاهِ ! 
 
اعوذ بالله منم شیطان رجیم ♪خواهش میکنم ببین خواهش کردم خواهش میکنم بزن آهنگ بعدى ♪چون دارم درِ جهنمو بازش میکنم ♪اگه ننه باباى عقب موندت پیشتن با هدفون گوش کن ♪رفقا میترسن بگن که رفیق منن حق دارن بایدم منو ببینن جیغ بزنن ♪سگ هار دیوونه منم ها بیخود دعا میخونه ننم من میگیره دیگه از این خونه عنم هع ♪منو چى فرض کردى میخواى واسه کى برگردى یه روانى واسه چى میخواى من فقط میزنم میرم بعدى ♪گیر میدم بت گیرم ندى من پره از کینم ردى بابا مرد به کی*ر
شما هم مثل من حال خوبتون به تار موی بنده؟ متاسفانه انگار مام با دنیا راه نمیایم یا شایدم بیشتر برعکسه این باشه نمیدونم. فقط میدونم اگه یه روز حالمون 50- -50 باشه به سمت اون حال بده غش میکنیم. میدونم شمام مثه من دیگه حوصله ی خوندن جملات مثبت رو ندارین وقتی دریای از ناامیدی جلوت موج مکزیکی میزنه: فقط میخوام بگم میشه برای خوب کردن حس و حال زندگی فکر کرد و انجامشون داد از خودِ همین فردا، اینجوری شاید دیگه جهت رودخونه هم مهم نباشه.

+ عید امسال بعد از چ
عزیزم مائده ، سلام ؛
میدونم که امروز چقدر روز سخت و لذت بخشی داشتی و درک میکنم که بیرون اومدن از پیله ی احساساتی بودن چقدر برات سخته. اما عزیزم ، تو از پسش براومدی!
داری عاشق کتاب های هامون میشی و از خوندن ادبیات غرق لذت میشی!آیا این قدمی رو به جلو نیست؟تست های سینماتیک رو میبلعی و از دنبال کردن فرآیند ترجمه و تنظیم بیان ژن حس دانشمند بودن بهت دست میده...تست های پی اچ رو عاشقی و از سرعت بالات تو زبان در پوست خودت نمیگنجی...
دنیای بیرون ، ماه رو ، خ
کار رسید به جنگ تن به تن ... اولین نفر از سپاه دشمن جلو اومد ... (خیلی معروف بود ، برا خودش بزن بهادری بود ، همه می شناختنش ... اسمش که میومد مو به تن همه سیخ میشد ... ) وسط میدون که رسید شروع کرد رجزخونی کردن و حریف طلبیدن ... همه سپاه خودی داشتن به هم نگاه میکردن و کسی جرات نداشت از جاش تکون بخوره ، چه برسه بخواد بره میدون ... حیدر که جثه ی کوچیکی هم داشت و سنش هم زیاد نبود وقتی دید همه ترسیدن رفت پیش فرمانده و گفت : لطفا بهم اجازه بدید برم میدون ... فرمانده
آهنگ یه اتاق شایان اشراقی برای دانلود این موزیک زیبا به ادامه مطلب بروید
شایان اشراقی یه اتاق
دانلود آهنگ جدید شایان اشراقی یه اتاق
Shayan_Eshraghi Ye Otagh
+متن آهنگ یه اتاق شایان اشراقی
یه اتاق با تو میده یه حس خوب نرو نرو لعنتی چی بده بینمون نرو / بخوای بری منم مغرورم میرم ولی دلم میکشه سمتت هی بزور منو
بذار هر روز و هر هفته هر ثانیه برگردم بت / بذار هر روز و هر هفته هر ثانیه برگردم بت
ادامه مطلب
لطفا هیچ‌وقت، هیچ‌کدوم از حرفای منو باور نکنین، حتی یه کلمه‌شون رو، وقتی مسخره‌ترین چیزی کافیه تا مهمترین چیزام کله‌پا بشن، مسخره‌تر اینه که بعد دوباره عین احمقا تموم تلاشم رو می‌کنم تا از اول بسازمشون، یکی نیست بگه بابا بذار باد ببردش! آخه برا چی؟ داری واسه کی خودتو می‌کشی؟
ادامه مطلب
روزتون مبارک پزشکان محترم کشورم و زندگیم :)
+ لطفا پزشکای خوبی باشید:)
++لطفا آمپول بنویسید:)
+++ یه چیزی اختراع شده به اسم کارتخوان.چیز خیلی مفیدیه.لطفا استفاده کنید ازش:)))))
++++چیز مهم دیگه ای یادم اومد اضافه می کنم:) 
+++++چیز مهمی یادتون اومد شمام بگید :)
پ


حتی فکرشم نکن یه روزی جا بزنم
مینوسیم امضا میکنم می مونم
عاشقی سخته خودم میدونم
تو کاریت نباشه بیا سرتو بذار رو شونم
از خودم کم میکنم که بهت اضافه شه
تو نباشی هرچی که میخواد بشه اصلا بذار بشه
در میام تو روی هرکی که بخواد یه جوری با تو بد بشه
دنیام شدی رفت !
واسه قلب من بمون تا رو به راه شم
آب و جارو کن منو که سر به راه شم
خوش به حال من اگه مال تو باشم
دنیام شدی رفت !
واسه قلب من بمون تا رو به راه شم
آب و جارو کن منو که سر به راه شم
خوش به حال من اگه م
مداح با صدایی که نایی برایش نمانده و از عمق دلش می‌آید می‌خواند.‌..
تو این دنیا
من تو رو دارم...
بهت خیلی
خیلییی بدهکارم...
بذار عالم همه بدونن من... دوست دارم...
کمم اما
عاشقت هستم...بهت خیلیی خیلییی وابستم...
به غیر از تو، من کی رو دارم
دوست دارم...
.
قبلا هم پرسیده بودم آیا ما را هم با همه خطاهایمان به اندازه علی اکبرتان دوست دارید؟
به نام خدا
یه مدت یه سفر بودم. بعد یه سفر دیگه. دوباره یه سفر دیگه. و لای اینا وقت نمی شد خودمو توی آینه نگاه کنم حتی. طوری که وقتی همین هفته ی قبل نگاه کردم، یهو برگشتم و دوباره نگاه کردم. جدی جدی حس کردم خودمو خیلی وقته ندیدم. حتی یه لحظه فک کردم که فک نمی کردم این شکلی باشم. ولی این شکلی بودم. اول گفتم خب دارم پیر میشم. نرماله. بعد گفتم نه، واقعاً مدتها به خودم فک نکرده بودم. خیلی وقته خیلیا رو ندیدم. احتمالاً بازم نبینمشون! به طرز زیرپوستی دیگه ه
این روزها با چیزهای عجیب غریبی از خودم رو به رو هستم 
رو به رو ... رخ به رخ ... شاخ به شاخ! 
اون قدر که توان حرف زدن ازم گرفته شده 
.
.
امروز بعد مدت ها ازون روزها بود که دو سه بشکه اشک ریختم
من یه مدل گریه کردن دارم که خیلی جدی مطمئنم کسی از اطرافیانم ندیده
یعنی ولدمورت هم ببینه میشینه های های گریه می کنه باهام 
نمی دونم چرا و اینجوری هم هست که شروع بشه دیگه تموم شدنش با خداس
خبر فوت اون آشنامون و چیزهای دیگه با هم دست به دست داد تا من یه دلی از عزا در
ازین آهنگ خیلى خوشم میاد... ^_^
شمام بگوشین... ❤قشنگه
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
دریافت
تا حالا به تفاوت مارمولکای سفید با سبز دقت کردید؟
مارمولکای سفید از مارمولکای سبز قشنگترن اما خیلی کند تر از مارمولکای سبزن و همینطور به نسبت خیلی احمق ترن 
پریروز صبح دیدم یه مارمولک سفید روی کتونیم نشسته رفتم نزدیکتر یکم ناز و نوزش دادم بعد گفتم پیشته اما نرفت گفتم پیشته پیشته اما بازم نرفت به خیال خودش با رنگ سفیدش رو کتونی مشکی من تونسته استتار کنه :| 
دیگه اومدم با دستم پیشته بدمش که احمق اعظم یکاره رفت توی کتونی :| 
حالا هر چی کتونی رو ب
قلبم که میشکنه پیش خودم میگم حالا که من جزامی این خونه ام ان شاالله یکی پیدا بشه با عزیز دردونه ت مثل زامبیا برخورد کنه اونوقت زجر کشیدنت رو ببینم دلم خنک بشه. بعد یه دقیقه نرسیده میگم واقعا عرضه ش رو داری که دلت خنک بشه؟ واقعا هم ندارم. میگم بی خیال بذار اونا دو تا با هم خوش باشند. رنج اونا چیزی از رنجی که من کشیدم کم نمیکنه.
آخرش منو می کشه این تعبیرهای سنگین این عاشق 6ساله
- بذار این گوشه یه خورشید بذارم
+براچی خورشید؟
- آخه باباجونم خورشید زندگی منه
و من دربهت نگاهش میکنم...
جزوه رو برداشته پر از قلب و ستاره کرده.
در جواب نگاه سئوالیمون میگه:
مامان جونم ستاره عشق منه!
من و همسر تو هپروتیم امروز:)))
یادمه وقتی تو دوران مدرسه باغ وحش میرفتیم بیشتر احساس آرامش میکردم تا تو بیمارستان!
قطعا همه ی دیوونه خانه ها هم از بیمارستان بهتره.
یه دفتر بذار جلوت و فقط بنویس
 نه من علاقه دارم.
من خیلی صبر کردم تا بتونم پزشکی بخونم.
نه درست میشه.
بیمارستان جای خیلی خیلی قشنگیه.
یعنی من کشته مرده ی اون پراید مدل پایینم که تو یه خیابون 6 متری به جرثقیل چند تونی با بوم 25 متری که از روبروش اومده و هیچکدوم هیچ راهی ندارن، چراغ و نور بالا میزنه که دنده عقب بگیر برو کنار بذار من رد بشم! :))) 
یعنی اعتماد به سقفت منو کشته:) .. اگر این اعتماد  به نفس جوجه اردک زشت داشت فقط دور و بر طاووسها می پلکید:)) 
 
در اتاقو باز کردم
امیرعلی جلوم بود،
چشام گردو شد.
بابا نگام کرد گف:دخترمو ترسوندی!
دخترمی ک گفت فرق داشت
ترسوندی ک گفت فرق داشت
و لحنش...ــ
 
غم انگیز ترین رابطه،الان ِرابطه ی منو باباسـ
ک شونه به شونه اش میشینم
سه سانت باهاش فاصله دارم
میلرزم 
و دستام میخواد دستاشو بگیره اما نمیشه.
میخوام بهش پناه ببرم و بگم 
بابا! من اینو میخوام...بذار بره جلو...بذار اتفاق بیوفته...
اما نمیتونم.
و بله،زندگی اینطوریه،
اما،
من از در ِ دیگه ای وارد میشم:)
 
فایده ای نداره... فکر میکردم بیشتر دیدنت حالمو خوب میکنه. نه که نکرده باشه ها... همین دیروز دیدمت اما امروز دلم یه جوری تنگته انگار چند ماهه ندیدمت. تو هم که... یه جوری غم داری انگار همین دیروز بهت خبر دادن که بار چهار تا کشتی میلیاردیت کلا رفته زیر آب. قبلا صبورتر بودم. این روزا صبر کردن رو یادم رفته... اما اگه بدونم فایده داره صبر میکنم... صبر میکنم برای لبخند. 
همه ی فحشا و بد و بیراه هاشم به جون میخرم! روزای مزخرفی داره میگذره. بذار هر کی هر چی میخو

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نیوشا استور